نسیبه پوطی؛ محمدرضا تقوا
چکیده
برنامه ریزی راهبردی نقش کلیدی در موفقیت آتی سازمانها دارد. فناوری اطلاعات به عنوان یک حوزه نوظهور در سازمانهای ایرانی، برای موفقیت نیازمند برنامه ریزی راهبردی است. در این تحقیق پس از مرور نظام مند روشهای تدوین برنامه راهبردی فناوری اطلاعات و ارائه سیر تکوین این روشها، یک روش بومی برای تدوین برنامه راهبردی فناوری اطلاعات شرکتهای ...
بیشتر
برنامه ریزی راهبردی نقش کلیدی در موفقیت آتی سازمانها دارد. فناوری اطلاعات به عنوان یک حوزه نوظهور در سازمانهای ایرانی، برای موفقیت نیازمند برنامه ریزی راهبردی است. در این تحقیق پس از مرور نظام مند روشهای تدوین برنامه راهبردی فناوری اطلاعات و ارائه سیر تکوین این روشها، یک روش بومی برای تدوین برنامه راهبردی فناوری اطلاعات شرکتهای توزیع برق ارائه شده است. این روش یک فراترکیب کمی-کیفی است. طی این تحقیق که شامل 5 فاز است، شناخت سازمان براساس معماری اطلاعاتی فرآیندها انجام می شود و سپس براساس چشم انداز همسویی کسب و کار و فناوری اطلاعات، دستیابی به وضعیت بهینه در به روشهای کتابخانه زیرساخت فناوری اطلاعات به عنوان یکی از روشهای همسویی کسب و کار و فناوری اطلاعات با رویکرد حاکمیت فناوری اطلاعات، دنبال می شود. با تطبیق فرآیندهای کسب و کار توزیع برق و فرآیندهای کتابخانه زیرساخت فناوری اطلاعات، وضعیت موجود و وضعیت مطلوب در هر فرآیند براساس نظرات خبرگان کسب و کار تعیین شد. بر این اساس فرآیندهای مدیریت تداوم خدمت، مدیریت کاتالوگ خدمت و مدیریت سبد خدمت دارای بیشترین فاصله از وضعیت مطلوب بودند و برای سایر فرآیندها نیز همین تحلیل فاصله انجام شد. براساس تحلیل فاصله، راهبردهای متناسب به ازای هر یک از فرآیندهای کتابخانه زیرساخت فناوری اطلاعات براساس به روشها ارائه شد.
نسیبه پوطی؛ حسین مرادی مخلص؛ .وحید صالحی؛ جمشید حیدری
چکیده
هوشمندی کسبوکار بهعنوان یک فلسفه مدیریتی و ابـزاری جهـت کمک به سازمانها برای مدیریت و تصفیه اطلاعات، یکی از نوآوریهای مهم در عرصه فناوری اطلاعات است که سازمانها برای کسب منافع حاصل از آن نیازمند انطباق با آن هستند. بر این اساس ارائه مدلی برای انطباق سازمانهای آموزشی با پدیده هوشمندی کسبوکار، انگیزه و هدف انجام این ...
بیشتر
هوشمندی کسبوکار بهعنوان یک فلسفه مدیریتی و ابـزاری جهـت کمک به سازمانها برای مدیریت و تصفیه اطلاعات، یکی از نوآوریهای مهم در عرصه فناوری اطلاعات است که سازمانها برای کسب منافع حاصل از آن نیازمند انطباق با آن هستند. بر این اساس ارائه مدلی برای انطباق سازمانهای آموزشی با پدیده هوشمندی کسبوکار، انگیزه و هدف انجام این پژوهش است. برای نیل به این هدف، در این مقاله از روش توصیفی-پیمایشی و مطالعه موردی شهرستان اسدآباد استفاده شده است. با توجه به تمرکز این پژوهش روی سازمانهای آموزشی، جامعه آماری پژوهش شامل 145 نفر اعضا هیئتعلمی و کارکنان 5 دانشگاه شهرستان اسدآباد در نظر گرفته شدهاند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران شامل 106 نفر بود که بهصورت تصادفی انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه استفاده شده است. با مطالعه پیشینه پژوهش، 42 شاخص متمایز برای انطباق سازمانی با هوشمندی کسبوکار تعیین شد که در قالب یک مدل مفهومی سه سطحی ارائه شده است. برای بررسی مدل از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شده است. طی تحلیل عاملی مرتبه اول 27 شاخص مؤثر، تأیید شدند. سپس با استفاده از این 27 شاخص و تعیین متغیرهای پنهان، تحلیل عاملی مرتبه دوم انجام شد و شش عامل مورد شناسایی قرار گرفتند.