محمدمهدی مظفری؛ مهدی اجلی؛ راحیل گرمهای
چکیده
پژوهشهای متعددی که طی چند دهه اخیر در خصوص کاربرد قابلیتهای بازاریابی در شرکتهای تولیدی انجام شده، گویای این واقعیت است که قابلیتهای بازاریابی، کاربردی و مؤثر بوده و میتوانند تأثیرات مثبتی در سطح شرکتها ایجاد نمایند. از طرفی، سازمانها بهطور فزایندهای در موقعیتهایی قرار میگیرند که گرایش داشتن به کارآفرینی برای ...
بیشتر
پژوهشهای متعددی که طی چند دهه اخیر در خصوص کاربرد قابلیتهای بازاریابی در شرکتهای تولیدی انجام شده، گویای این واقعیت است که قابلیتهای بازاریابی، کاربردی و مؤثر بوده و میتوانند تأثیرات مثبتی در سطح شرکتها ایجاد نمایند. از طرفی، سازمانها بهطور فزایندهای در موقعیتهایی قرار میگیرند که گرایش داشتن به کارآفرینی برای آنها امری ضروری است و ازاینروست که جهت بقاء و دستیابی به موفقیتهای رقابتی، بهطور فزایندهای به انجام فعالیتهای کارآفرینانه متعهد شدهاند. این پژوهش بر آن است که تأثیر گرایش به کارآفرینی و قابلیتهای بازاریابی را بر عملکرد سازمانی شناسایی کند، زیرا مدیران میتوانند با در نظر گرفتن این عوامل، عملکرد سازمانی را ارتقاء بخشیده و به مزیتهایی نظیر سهم بازار بیشتر و سودآوری بالادست پیدا کنند. بدین منظور، پس از مرور ادبیات مرتبط، مدلی مفهومی از ارتباط میان گرایش به کارآفرینی، قابلیت بازاریابی و عملکرد شرکت با نقش تعدیلگر شدت رقابت و فرضیات پژوهش پیشنهاد شده است. سپس روایی پرسشنامهها با استفاده از روایی صوری، شاخصهای KMO و بارتلت تائید شد. همچنین حصول ضریب آلفای کرونباخ مناسب برای پرسشنامهها نشان از پایایی دادهها داشت. مقادیر مناسب برای سازههای درونزا نشان از کفایت مدل، مقدار مناسب ، نشان از قدرت پیشبینی مناسب مدل در خصوص سازههای درونزا و تائید برازش مناسب مدل ساختاری و نهایتاً مقدار مناسب GOF، نشان از توان مناسب مدل در پیشبینی متغیر مکنون درونزای مدل دارد. برای بررسی فرضیهها و آزمون معنیداری بین متغیرها نیز از خروجی نرمافزار PLS (مقدار t و ضرایب مسیر) استفاده و تمامی فرضیات پژوهش تائید شدند. پژوهشهای متعددی که طی چند دهه اخیر در خصوص کاربرد قابلیتهای بازاریابی در شرکتهای تولیدی انجام شده، گویای این واقعیت است که قابلیتهای بازاریابی، کاربردی و مؤثر بوده و میتوانند تأثیرات مثبتی در سطح شرکتها ایجاد نمایند. از طرفی، سازمانها بهطور فزایندهای در موقعیتهایی قرار میگیرند که گرایش داشتن به کارآفرینی برای آنها امری ضروری است و ازاینروست که جهت بقاء و دستیابی به موفقیتهای رقابتی، بهطور فزایندهای به انجام فعالیتهای کارآفرینانه متعهد شدهاند. این پژوهش بر آن است که تأثیر گرایش به کارآفرینی و قابلیتهای بازاریابی را بر عملکرد سازمانی شناسایی کند، زیرا مدیران میتوانند با در نظر گرفتن این عوامل، عملکرد سازمانی را ارتقاء بخشیده و به مزیتهایی نظیر سهم بازار بیشتر و سودآوری بالادست پیدا کنند. بدین منظور، پس از مرور ادبیات مرتبط، مدلی مفهومی از ارتباط میان گرایش به کارآفرینی، قابلیت بازاریابی و عملکرد شرکت با نقش تعدیلگر شدت رقابت و فرضیات پژوهش پیشنهاد شده است. سپس روایی پرسشنامهها با استفاده از روایی صوری، شاخصهای KMO و بارتلت تائید شد. همچنین حصول ضریب آلفای کرونباخ مناسب برای پرسشنامهها نشان از پایایی دادهها داشت. مقادیر مناسب برای سازههای درونزا نشان از کفایت مدل، مقدار مناسب ، نشان از قدرت پیشبینی مناسب مدل در خصوص سازههای درونزا و تائید برازش مناسب مدل ساختاری و نهایتاً مقدار مناسب GOF، نشان از توان مناسب مدل در پیشبینی متغیر مکنون درونزای مدل دارد. برای بررسی فرضیهها و آزمون معنیداری بین متغیرها نیز از خروجی نرمافزار PLS (مقدار t و ضرایب مسیر) استفاده و تمامی فرضیات پژوهش تائید شدند.
محمدمهدی مظفری؛ مهدی اجلی
چکیده
هرساله بلایای طبیعی و حوادث پیشبینینشده نظیر زلزله، سیل، طوفان، خشکسالی و آتشسوزی بخشهای مختلفی از جهان را گرفتار میکنند و عدم آمادگی و مقابله مناسب با آنها تلفات و خسارات سنگینی را به ملتها و داراییهای آنها وارد میکند که بعضاً جبرانناپذیر است. آتشسوزی و فروریختن ساختمان پلاسکو، زلزله اخیر سرپل ذهاب در کرمانشاه ...
بیشتر
هرساله بلایای طبیعی و حوادث پیشبینینشده نظیر زلزله، سیل، طوفان، خشکسالی و آتشسوزی بخشهای مختلفی از جهان را گرفتار میکنند و عدم آمادگی و مقابله مناسب با آنها تلفات و خسارات سنگینی را به ملتها و داراییهای آنها وارد میکند که بعضاً جبرانناپذیر است. آتشسوزی و فروریختن ساختمان پلاسکو، زلزله اخیر سرپل ذهاب در کرمانشاه نیز از حوادث ناگواری بود که علاوه بر خسارتهای سنگین مالی، تلفات جانی و نگرانیهای بسیاری را در خصوص ساختمانهای قدیمی دیگر و حوادث پیشبینینشده آینده به همراه داشت. در این راستا، اطلاعات یک محرک کلیدی زنجیره تأمین بشردوستانه است، زیرا بدون داشتن اطلاعات مناسب و کافی، یک گروه امدادرسانی نمیتواند خواستههای آسیبدیدگان را بداند. در این پژوهش، با مرور ادبیات و مصاحبه با مدیران و خبرگان حوزه امداد و نجات و مدیریت بحران کشور، ده فاکتور بحرانی موفقیت بهکارگیری فناوری اطلاعات در مدیریت زنجیره تأمین بشردوستانه استخراج شد. سپس ارتباط میان این فاکتورها با مدلسازی ساختاری تفسیری تبیین گردید و نهایتاً فاکتورها در پنج سطح قرار گرفتند. در ادامه با استفاده از تکنیک دیمتل فازی شدت ارتباط میان فاکتورها مشخص و یک نقشه مفهومی (روابط علی و معلولی فاکتورها) پیشنهاد شد بهطوریکه 7 فاکتور بهعنوان عوامل تأثیرگذار و 3 فاکتور بهعنوان عوامل تأثیرپذیر شناسایی گردید. بر اساس نتایج نهایی، "استخدام کارکنان دانشی " بهعنوان تأثیرگذارترین فاکتور با پایینترین سطح و "برنامهریزی استراتژیک " بهعنوان تأثیرپذیرترین فاکتور با بالاترین سطح شناخته شدند که توجه جدی مدیران نجات و امداد و مدیریت بحران کشور را میطلبد.