ثریا بختیاری بستاکی؛ پیمان غفاری آشتیانی؛ علی حمیدی زاده؛ رسول ثانوی فرد
چکیده
تبلیغات یکی از مهمترین اجزای ناپایدار یک نهاد تجاری است و توسعه و پیشرفت فنّاورانه بهویژه رسانههای اجتماعی آنلاین، فشار و تأثیر تبلیغات را بانفوذتر و قدرتمندتر کرده است. این در حالی است که فریب یکی از معضلات اخلاقی مهم در تبلیغات بهحساب میآید و که با رشد شبکههای اجتماعی، گسترش یافته است و باعث ایجاد آسیبهایی به مصرفکننده ...
بیشتر
تبلیغات یکی از مهمترین اجزای ناپایدار یک نهاد تجاری است و توسعه و پیشرفت فنّاورانه بهویژه رسانههای اجتماعی آنلاین، فشار و تأثیر تبلیغات را بانفوذتر و قدرتمندتر کرده است. این در حالی است که فریب یکی از معضلات اخلاقی مهم در تبلیغات بهحساب میآید و که با رشد شبکههای اجتماعی، گسترش یافته است و باعث ایجاد آسیبهایی به مصرفکننده میگردد. با توجه به این مهم، هدف از پژوهش حاضر، ارائه مدلی در مورد عوامل مؤثر بر فریب درک شده تبلیغات در شبکههای اجتماعی آنلاین است. برای تحقق این هدف، از رویکرد مدلسازی ساختاری- تفسیری و نرمافزارهای متلب و میک مک استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را اساتید دانشگاهی و خبرگان حوزه بازاریابی و تبلیغات در حوزه رسانههای اجتماعی تشکیل دادهاند. نتایج نشان داد عامل ویژگی تبلیغات شبکههای اجتماعی در ارتباط با موضوع پژوهش و ارائه مدل فریب ادراکشده تبلیغات شبکههای اجتماعی از اثرگذاری بیشتری برخوردار است و در مقابل عاملهای سودمندی ادراکشده، دانش مشتری، اعتماد ادراکشده، نگرش مشتری، ویژگیهای مشتری و ویژگیهای رسانه دارای بیشترین تأثیرپذیری و کمترین تأثیرگذاری در مدل ارائه شده، هستند. همچنین، نتایج نشان میدهد عامل اول؛ یعنی ویژگیهای تبلیغات شبکههای اجتماعی چون دارای قدرت هدایتکنندگی زیاد؛ ولی وابستگی کم است، جزو متغیرهای نفوذی یا بهعبارتدیگر محرک به شمار میآید و سایر عاملها نیز دارای قدرت هدایت زیاد و وابستگی زیاد هستند. این متغیرها غیر ایستا بوده و در دسته متغیرهای پیوندی قرارگرفتهاند.
مونا جامی پور؛ سید محمدباقر جعفری؛ مهناز حسین زاده؛ اقدس سلیمانی
چکیده
همراستایی استراتژیک بازاریابی و فناوری اطلاعات از اولویتهای سالهای اخیر مدیران است که باید جهت دستیابی به عملکرد بهینه در حوزه بازاریابی دیجیتال موردتوجه واقع شود. بهکارگیری فناوری اطلاعات به شیوهای شایسته و در توازن با استراتژیهای بازاریابی بهمنظور مرتفعسازی نیازهای بازاریابی تأکید اصلی همراستایی استراتژیک بازاریابی ...
بیشتر
همراستایی استراتژیک بازاریابی و فناوری اطلاعات از اولویتهای سالهای اخیر مدیران است که باید جهت دستیابی به عملکرد بهینه در حوزه بازاریابی دیجیتال موردتوجه واقع شود. بهکارگیری فناوری اطلاعات به شیوهای شایسته و در توازن با استراتژیهای بازاریابی بهمنظور مرتفعسازی نیازهای بازاریابی تأکید اصلی همراستایی استراتژیک بازاریابی و فناوری اطلاعات است. علیرغم رشد سرمایهگذاریها در حوزه فناوریهای بازاریابی و ضرورت همراستایی استراتژیک در این حوزه، تاکنون در ادبیات همراستایی به شناسایی عوامل مؤثر بر همراستایی استراتژیک بازاریابی با فناوری اطلاعات پرداخته نشده است و مورد غفلت واقع شده است. لذا، هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر همراستایی استراتژیک بازاریابی با فناوری اطلاعات در سازمانها جهت بهبود بازدهی سرمایهگذاریهای فناوری اطلاعات در حوزه بازاریابی بوده است. پژوهش در دو مرحله با رویکرد آمیخته صورت پذیرفته است. در مرحله اول بهمنظور شناسایی و استخراج عوامل از دیدگاه صاحبنظران و خبرگان از رویکرد کیفی و ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته بهرهگرفته شده است. در مرحله دوم بهمنظور وزندهی و اولویتبندی عوامل از رویکرد کمی و تکنیک BWM بهره گرفته شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه خبرگان دانشگاهی در حوزه مرتبط با تحقیق و مدیران ارشد باتجربه در حوزه بازاریابی و فناوری اطلاعات در سازمانهای دارای واحد بازاریابی دیجیتال میباشند که بهصورت نمونهگیری هدفمند انتخاب گردیدند. یافتههای پژوهش دربرگیرنده 7 عاملِ حمایت و پشتیبانی مدیر ارشد بازاریابی، قابلیتهای فناوری اطلاعات، مشارکت/ارتباطات، حکمرانی، شایستگیهای بازاریابی، مهارتها/نیروی انسانی و عوامل رقابتی است که از میان آنها، مشارکت/ ارتباطات بیشترین وزن و اهمیت را به خود اختصاص داده است و عوامل رقابتی/ محیطی با کمترین وزن، کماهمیتترین عامل بودهاند.
میترا دانش پرور؛ زهره دهدشتی شاهرخ
چکیده
امروزه شاهد تأثیر زیاد شبکههای اجتماعی بر خرید بسیاری از محصولات در صنایع گوناگون هستیم. یکی از صنایعی که در سالهای اخیر تحت تأثیر شبکههای اجتماعی قرار گرفته است، صنعت پوشاک میباشد. از این رو، این پژوهش به دنبال شناسایی عوامل مؤثر بر خرید پوشاک در شبکههای اجتماعی و تدوین مدل رفتار خرید مصرفکننده در شبکه های اجتماعی برای ...
بیشتر
امروزه شاهد تأثیر زیاد شبکههای اجتماعی بر خرید بسیاری از محصولات در صنایع گوناگون هستیم. یکی از صنایعی که در سالهای اخیر تحت تأثیر شبکههای اجتماعی قرار گرفته است، صنعت پوشاک میباشد. از این رو، این پژوهش به دنبال شناسایی عوامل مؤثر بر خرید پوشاک در شبکههای اجتماعی و تدوین مدل رفتار خرید مصرفکننده در شبکه های اجتماعی برای صنعت پوشاک است. در انجام این تحقیق از روش ترکیبی استفاده شده است. در بخش کیفی ازطریق مصاحبه با مدیران شرکتهای فروش پوشاک در شبکههای اجتماعی متونی تهیه و کدگذاری گردید، 46 مفهوم شناسایی شد که در چهار مقوله اصلی و 16 مقوله فرعی دستهبندی و در قالب مدل اولیه ارائه شدند. سپس در بخش کمی، بر اساس مدل اولیه، پرسشنامهای تدوین و در اختیار 385 نفر از خریداران پوشاک در شبکههای قرار گرفت و مدل نهایی رفتار خرید مصرفکننده برای خرید پوشاک از طریق شبکههای اجتماعی ارائه گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که عوامل فردی، عوامل مربوط به شرکت و عوامل اجتماعی و فرهنگی به طور مستقیم و همچنین با نقش میانجی اعتماد، تأثیر معنیداری بر تصمیم مصرف کننده به خرید پوشاک و به دنبال آن تأثیر معناداری بر وفاداری، خرید مجدد و توصیه خرید به دیگران از طریق شبکه های اجتماعی دارند.
محمد برادران؛ عباس طلوعی اشلقی؛ محمدعلی افشار کاظمی؛ محمدرضا معتدل
چکیده
حملونقل هوشمند بهعنوان یک ضرورت و راهحل انکارناپذیر در شهرهای پرترافیک امروزی مطرح است. در این پژوهش، شش سناریو مبتنی بر حملونقل هوشمند طراحی و پیادهسازی گردید. در سناریو اول؛ فرآیند پایش و کنترل سرعت خودرو تحلیل و پیادهسازی گردید. در سناریو دوم و سوم؛ فرآیندهای پایش خودروها در ورود و تردد در محدودههای طرح ترافیک و زوج ...
بیشتر
حملونقل هوشمند بهعنوان یک ضرورت و راهحل انکارناپذیر در شهرهای پرترافیک امروزی مطرح است. در این پژوهش، شش سناریو مبتنی بر حملونقل هوشمند طراحی و پیادهسازی گردید. در سناریو اول؛ فرآیند پایش و کنترل سرعت خودرو تحلیل و پیادهسازی گردید. در سناریو دوم و سوم؛ فرآیندهای پایش خودروها در ورود و تردد در محدودههای طرح ترافیک و زوج و فرد تحلیل و پیادهسازی گردید. در سناریو چهارم؛ فرآیند پایش خودروها در هنگام نقص فنی خودرو و اطلاعرسانی هوشمند سیستم امداد خودرو طراحی و پیادهسازی شد. در سناریو پنجم؛ سیستم امدادرسانی در حوادث و تصادفات و اطلاعرسانی هوشمند به مرکز اورژانس طراحی و پیادهسازی گردید و در سناریو ششم؛ سیستم هوشمند پایش خودرو و اطلاعرسانی و ارسال پیام به مالک و نیروی انتظامی، در حین و پس از سرقت خودرو در جهت پیشگیری و مکانیابی خودرو مسروقه طراحی و پیادهسازی شد. فرآیند ارسال پیام بهصورت پوشش کامل در محدوده شهر هوشمند به نحوی پیادهسازی گردیده که در صورت لزوم علاوه بر مرکز، کلیه خودروهای موجود در فرآیند حملونقل هوشمند پیام را دریافت نمایند. جهت انجام فرآیند پیادهسازی از یک نقطه دسترسی که وظیفهاش ارسال پیام است استفاده شد. اولین چالش این پژوهش، انتخاب گرههای ثابت هدف بود که با استفاده از الگوریتم برنامهریزی آرمانی رتبهبندی شده فازی، طراحی و پیادهسازی گردید. پس از حل چالش اول، با توجه به مشکل برد ارتباطی در شبکه خودرویی چالش مسیریابی پیام از نقطه دسترســـی به گره ثابت هدف مطرح شد که با استفاده از روش الگوریتم Dijkstra برطرف شد. پس از شبیهسازی، نتایج بهدستآمده با الگوریتم eTGMD ازنظر پارامترهای نرخ تحویل پیام، تأخیر تحویل، تعداد مخابرههای بسته مصرفی و تعداد گرههای هدف ثابت مقایسه شد. نتایج الگوریتم پیشنهادی، بهبود مناسب و بهینهای را نسبت به الگوریتم eTGMD نشان داد.v
مدیریت داده، اطلاعات و دانش در حوزه کسبوکار هوشمند
فاطمه رضایی مهر؛ چیترا دادخواه
چکیده
امروزه اینترنت نقش بااهمیتی در زندگی انسانها دارد و محتوای وب باید متناسب با نیازهای کاربران باشد تا اطلاعات بهروز و مناسب با سلیقه کاربر را فراهم نماید. در این راستا، سیستمهای توصیهگر به کاربران کمک کرده و اقلامی که به سیلقه کاربران نزدیکتر است، را به آنها در کمترین زمان ممکن توصیه میکند . امروزه، با افزایش داده، استفاده ...
بیشتر
امروزه اینترنت نقش بااهمیتی در زندگی انسانها دارد و محتوای وب باید متناسب با نیازهای کاربران باشد تا اطلاعات بهروز و مناسب با سلیقه کاربر را فراهم نماید. در این راستا، سیستمهای توصیهگر به کاربران کمک کرده و اقلامی که به سیلقه کاربران نزدیکتر است، را به آنها در کمترین زمان ممکن توصیه میکند . امروزه، با افزایش داده، استفاده از سیستمهای توصیهگر رو به افزایش است. از طرفی دیگر این سیستمها با چالشهایی از جمله تغییر سلیقه کاربران در طی زمان، شروع سرد، خلوت بودن ماتریس کاربر-قلم، حملات افراد جعلی در سیستم و تاثیر منفی آنها در لیست توصیه سیستم روبرو هستند. هدف این مقاله ارائه یک سیستم توصیهگر زمان و اعتماد مبنا جهت بهبود کارایی و افزایش دقت توصیههای سیستم است. سیستم پیشنهادی در ابتدا با افزودن برخی امتیازهای ضمنی قابل اعتماد به ماتریس امتیازدهی کاربر- قلم، مشکل پراکندگی داده را حل نموده و سپس یک شبکه وزندار کاربر-کاربر براساس زمان ارائه نظر کاربر نسبت به قلم و روابط اعتماد میان کاربران تولید مینماید که بدین ترتیب مشکل شروع سرد و تغییر سلیقه کاربر در طی زمان را رفع میکند. سیستم توصیهگر پیشنهادی بر اساس الگوریتم تشخیص جامعه جدیدی که در این مقاله ارائه شده است، نزدیکترین کاربران همسایه و همسلیقه با کاربر فعال را پیدا نموده و بر اساس روش پالایش همکارانه، کا-بالاترین قلم را به کاربر پیشنهاد میدهد. نتایج ارزیابی سیستم پیشنهادی برای سیستم توصیهگر مبتنی بر فیلم بر روی مجموعهداده Epinions نشان میدهد سیستم پیشنهادی نسبت به سیستمهای پایه از کارایی بالاتری برخوردار است.
امین حبیبی راد؛ علی پناهی
چکیده
امروزه بیتکوین ﯾﮑﯽ از ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ رﻣﺰارزﻫﺎﯾﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﺣﺠﻢ ﻣﺒﺎدﻻت در ﺑﺎزار رﻣﺰارزﻫﺎ و بین کسبوکارها را ﺑﻪ ﺧﻮد اﺧﺘﺼﺎص داده اﺳﺖ. ویژگی امکان پرداختهای آنلاین بین افراد و کسبوکارها بطور مستقیم و بدون مراجعه به موسسه مالی باعث شده قیمت این رمزارز برای کسبو-کارها و معاملهگران حائز اهمیت و مبنای تصمیمگیری ...
بیشتر
امروزه بیتکوین ﯾﮑﯽ از ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ رﻣﺰارزﻫﺎﯾﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﺣﺠﻢ ﻣﺒﺎدﻻت در ﺑﺎزار رﻣﺰارزﻫﺎ و بین کسبوکارها را ﺑﻪ ﺧﻮد اﺧﺘﺼﺎص داده اﺳﺖ. ویژگی امکان پرداختهای آنلاین بین افراد و کسبوکارها بطور مستقیم و بدون مراجعه به موسسه مالی باعث شده قیمت این رمزارز برای کسبو-کارها و معاملهگران حائز اهمیت و مبنای تصمیمگیری باشد. بنابراین مسئله قابلیت پیشبینی قیمت آن موضوع مهمی است که حجم جستجو میتواند بر آن اثرگذار باشد. هدف از این تحقیق، مطالعه و بررسی رابطه حجم جستجوهای اینترنتی و تأثیر آن بر قیمت این رمزارز است. همچنین، یکی دیگر از اهداف مقاله حاضر، معرفی گوگل ترندز به عنوان ابزار دسترسی به دادههای بزرگ جهت انجام پژوهشها در حوزه کسب و کار است. دادههای لازم از گوگل ترندز در بازه زمانی سال 2016 تا 2021 است استخراج شد. حجم دادهها 5742 بوده و از کل جامعه آماری استفاده شده است. روش تحقیق، توصیفی-اکتشافی است که با هدف تبیین ارتباط بین «شاخص حجم جستجوی گوگل» و «قیمت بیت-کوین» انجام گرفته است. دادهها با استفاده از آزمون همبستگی اسپیرمن تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها حاکی از ارتباط قوی و بسیار قوی بین شاخصهای مورد بررسی است که تبیین شده است.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
فهیمه ماه آورپور؛ داود فیض؛ مرتضی ملکی مین باش رزگاه
چکیده
فناوری واقعیت افزوده (AR) یک موضوع در حال ظهور برای مدیران در رشته_های مختلف است در حالی که ادبیات فناوری واقعیت افزوده در حال رشد است، هیچ تجزیه و تحلیل جامع از فناوری واقعیت افزوده در تحول بازاریابی وجود ندارد هدف این تحقیق پر کردن شکاف دانش با ارائه یک مرور کلی کتاب شناسی چند وجهی از ادبیات فناوری واقعیت افزوده در بازاریابی و آشکار ...
بیشتر
فناوری واقعیت افزوده (AR) یک موضوع در حال ظهور برای مدیران در رشته_های مختلف است در حالی که ادبیات فناوری واقعیت افزوده در حال رشد است، هیچ تجزیه و تحلیل جامع از فناوری واقعیت افزوده در تحول بازاریابی وجود ندارد هدف این تحقیق پر کردن شکاف دانش با ارائه یک مرور کلی کتاب شناسی چند وجهی از ادبیات فناوری واقعیت افزوده در بازاریابی و آشکار کردن روند ، زمینههای تمرکز و پایه_های فکری آن است. این مطالعه بر اساس 496 مقاله منتشر شده در Web of Science در سال_های 1996 و 2023 است. بر اساس یافته_ها ، این مفهوم عمدتا حول هفت حوزه اصلی می باشد: تعامل بین انسان و ماشین در آینده دیجیتال مارکتینگ و متاورس ، تبلیغات و پاسخ مشتری در خرید آنلاین ، چالشهای بازاریابی در صنعت 4و فنارویهای نوین ، تأثیر فناوری مجازی بر وفاداری مشتری در خرده فروشی، پذیرش فناوری برنیات رفتاری افراد درگردشگری ، بازاریابی فناوری واقعیت افزوده در فرآیند تصمیمگیری خریداران و برند و در نهایت غنای رسانههای اجتماعی در تجارت الکترونیک در زمان کرونا. در حالی که اولویتها و موضوعات تحقیقاتی در طول زمان تکامل یافته_اند ، مفاهیم کلیدی مانند تجربه خرید، رفتار خریدار، تصمیم_گیری خرید، پذیرش فناوری تکرار شده است. سه مکتب تأثیرگذار واقعیت افزوده در بازاریابی با نظریه یکپارچه، نظریه رفتار برنامه ریزی شده و نظریه ارزیابی شناختی مرتبط هستند که پایههای فکری این رشته را شکل داده_اند اما معتقدیم که تنوع بیشتری از زمینه_ها برای بررسی و توصیف فناوری واقعیت افزوده در تحول بازاریابی مورد نیاز است.
علم داده، هوشمندی و تحلیلهای آینده نگر
محمدامین یالپانیان؛ ایمان رئیسی وانانی؛ محمد تقی تقوی فرد
چکیده
توسعه روزافزون فناوریهای دیجیتال تغییرات چشمگیری در عملکرد کسب و کارها ایجاد کرده است. افزایش تعداد مقالات منتشر شده در این موضوع نیز بیانگر توجه ویژه محققان در حوزه سیستمهای اطلاعاتی، مدیریت کسب و کار و نوآوری میباشد. در حالی که تغییرات دیجیتالی صورت گرفته به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر در عصر دیجیتال محسوب میشود، تحقیقات ...
بیشتر
توسعه روزافزون فناوریهای دیجیتال تغییرات چشمگیری در عملکرد کسب و کارها ایجاد کرده است. افزایش تعداد مقالات منتشر شده در این موضوع نیز بیانگر توجه ویژه محققان در حوزه سیستمهای اطلاعاتی، مدیریت کسب و کار و نوآوری میباشد. در حالی که تغییرات دیجیتالی صورت گرفته به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر در عصر دیجیتال محسوب میشود، تحقیقات پیشین به حوزه خاصی محدود شدهاند. هدف این تحقیق شناسایی مضامین کلیدی و موضوعات کلان از طریق مرور سیستماتیک ۲۰۱ مقاله در طی سال ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۳ از دو پایگاه اطلاعاتی با سطح کیفی بالا (اسکوپوس و وب آو ساینس) است. ابتدا با استفاده از تحلیل مضمون به شناسایی مضامین اصلی و بررسی روابط آنها با یکدیگر از منظر توسعه فناوریهای دیجیتال پرداخته میشود. در گام بعد با استفاده مدلسازی موضوعی (تخصیص پنهان دیریکله) به بررسی حوزههای کلان تاثیر گذاری این فناوریها پرداخته و با استفاده از رویکرد علم سنجی روندهای تحقیقاتی آتی این موضوع شناسایی میگردد. یافته بدست آمده نشان دهنده تاثیر توسعه فناوریهای دیجیتال بر تصمیم گیری داده محور، دیجیتالیسازی فرآیندها، تعاملات دیجیتالی و یادگیری اشتراکی است که منجر به تحقق تحول دیجیتال در سطوح عملیاتی و استراتژیک کسب و کار میگردد. نوآوری این پژوهش طراحی شبکه مضامین از طریق بررسی عمیق متون و تحلیل متن کاوی است که سبب شناخت بیشتر روابط بین مولفههای کلیدی میگردد. و در گام آخر به ارائه توصیههایی به محققان و مدیران برای انجام تحقیقات آتی اقدام میشود.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
شیوا سادات قاسمی؛ عباس خمسه؛ سیدجواد ایرانبان
چکیده
در چشم انداز معاصر صنایع فناوری محور، ادغام هوش مصنوعی در رصد فناوری برای تقویت نوآوری و حفظ رقابت ضروری است. هدف این پژوهش، توسعه چارچوبی برای رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی با تمرکز بر شرکتهای فناوری محور است. این پژوهش با رویکرد کیفی به گردآوری دادهها از طریق روش فراترکیب سندلوسکی و بارسو پرداخت. این روش با بررسی نظاممند ...
بیشتر
در چشم انداز معاصر صنایع فناوری محور، ادغام هوش مصنوعی در رصد فناوری برای تقویت نوآوری و حفظ رقابت ضروری است. هدف این پژوهش، توسعه چارچوبی برای رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی با تمرکز بر شرکتهای فناوری محور است. این پژوهش با رویکرد کیفی به گردآوری دادهها از طریق روش فراترکیب سندلوسکی و بارسو پرداخت. این روش با بررسی نظاممند 28 مقاله مرتبط با هدف پژوهش از بین 253 مقاله اولیه انجام شد. مقالههای نهایی براساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب شدند. روایی پژوهش برطبق معیارها، برگزاری جلسات با اعضای تیم پژوهش، استفاده از کارشناس و ممیزی کل فرایند برای اجماع نظری تأیید شد و پایایی نیز از طریق برنامه مهارتهای ارزیابی انتقادی مشخص شد. چارچوب رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی در شرکتهای فناوری محوردر پنج بعد ترسیم شده است: ابزارهای رصد فناوری، چرخه عمر فناوری، محیط شرکت، رویکرد شرکت در مواجهه با محیط، و ظرفیت جذب شرکت. یافتهها بر نقش محوری ابزارهای رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی تأکید میکنند، پویاییهای ظریف چرخه عمر فناوری را روشن میکنند، جنبههای چندوجهی محیط شرکت را آشکار میسازند، رویکردهای استراتژیک در مواجهه با چشمانداز فناوری درحال تحول را ترسیم میکنند، و بر ضرورت ظرفیت جذب برای استفاده موثر از فناوریهای هوش مصنوعی تأکید میکنند. این پژوهش با ارائه بینشهای عملی و راهنمایی استراتژیک، شرکتهای فناوری محور را با پایهای قوی برای پیمایش در تقاطع پیچیده هوش مصنوعی و رصد فناوری مجهز میکند، درنتیجه رشد پایدار، افزایش مزیت رقابتی و نوآوری پایدار را تسریع میکند.