سعید روحانی؛ سوگل ربیعی ساوجی
چکیده
در محیط تجاری سریعا در حال تغییر امروز، نیاز به اطلاعات تجاری سودمند برای سازمانها نه تنها به منظور کسب موفقیت بلکه برای بقاء حیاتی میباشد. با توجه به ناتوانایی سیستمهای اطلاعاتی مدیریت در برآورده کردن انتظارات تصمیمگیرندگان سازمانی در عرصه رقابت در سالهای اخیر، فناوریهای هنرگونهای نظیر هوش کسبوکار به ...
بیشتر
در محیط تجاری سریعا در حال تغییر امروز، نیاز به اطلاعات تجاری سودمند برای سازمانها نه تنها به منظور کسب موفقیت بلکه برای بقاء حیاتی میباشد. با توجه به ناتوانایی سیستمهای اطلاعاتی مدیریت در برآورده کردن انتظارات تصمیمگیرندگان سازمانی در عرصه رقابت در سالهای اخیر، فناوریهای هنرگونهای نظیر هوش کسبوکار به یکی از مفاهیم مهم در مدیریت سیستمهای اطلاعاتی تبدیل شده و در خط مقدم فناوری اطلاعات برای پشتیبانی تصمیمگیری مدیریت قرار گرفته است. در همین راستا ارزیابی موفقیت این سیستمها در سازمانها ضرورت یافته و نیاز به ارائه مدلی برای انجام این ارزیابی احساس میشود. از اینرو، در این پژوهش سعی شده است با شناسایی و معرفی مهمترین فاکتورها و عوامل مؤثر در ارزیابی موفقیت این سیستمها، یک مدل ارزیابی موفقیت هوش کسبوکار(در قالب یک مطالعه موردی) ارائه گردد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی پیمایشی و تحقیق میدانی محسوب میشود. نتایج حاصل از تحقیق نشان میدهد که از میان 50 عامل استخراج شده از ادبیات موضوع جهت سنجش موفقیت ابزارهای هوش کسبوکار در صنعت بانکداری کشور، بر حسب نظر اعضای نمونه آماری 24 عامل تاثیرگذار در هر یک از حوزههای نمایش، خلق دانش، یکپارچگی اطلاعات و حافظه سازمانی در مدل تحقیق شناسایی شدند.v
احد زارع رواسان؛ سوگل ربیعی ساوجی
دوره 2، شماره 7 ، خرداد 1393، ، صفحه 61-82
چکیده
امروزه تعداد زیادی از سازمانها جهت بهبود کیفیت تصمیمگیری خود از سیستمهای هوش کسب و کار استفاده مینمایند. اگرچه بسیاری از سازمانها به استقرار و استفاده از سیستمهای هوش کسب و کار روی آوردهاند، اما همه آنها در پیادهسازی آن موفق نبودهاند. هدف این پژوهش، شناسایی عوامل حیاتی موفقیت اجرای سیستمهای هوش کسب و کار در سازمانهای ...
بیشتر
امروزه تعداد زیادی از سازمانها جهت بهبود کیفیت تصمیمگیری خود از سیستمهای هوش کسب و کار استفاده مینمایند. اگرچه بسیاری از سازمانها به استقرار و استفاده از سیستمهای هوش کسب و کار روی آوردهاند، اما همه آنها در پیادهسازی آن موفق نبودهاند. هدف این پژوهش، شناسایی عوامل حیاتی موفقیت اجرای سیستمهای هوش کسب و کار در سازمانهای ایران میباشد. بدین منظور، در ابتدا با مرور پژوهشهای گذشته، 26 عامل حیاتی موفقیت در اجرای موفق سیستمهای هوش کسب و کار شناسایی گردیده است. میزان اهمیت هر کدام از عوامل مذکور در قالب ابزار پرسشنامه از اعضای جامعه آماری تحقیق که عبارت از مدیران و کارشناسان دارای سابقه کاری حداقل 3 ساله در زمینه مشاوره و یا پیادهسازی سیستمهای هوش کسب و کار در ایران پرسیده شده است. در ادامه با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی به شناسایی عوامل مکنون پرداخته شده است. بر مبنای نتایج حاصل از آن، عوامل سازمانی، انسانی، مدیریت پروژه و فنی به عنوان گروههای اصلی عوامل حیاتی موفقیت اجرای سیستمهای هوش کسب و کار در ایران شناسایی شدهاند. نتایج حاصل از این تحقیق میتواند به محققین و فعالان حوزه سیستمهای هوش کسب و کار در درک بهتر مسائل و چالشهای موجود در ایران بر سر راه پیادهسازی و استقرار این سیستمها یاری رساند.