مدیریت داده، اطلاعات و دانش در حوزه کسبوکار هوشمند
مهری چهره پاک؛ عباس طلوعی اشلقی؛ کامران محمدخانی
چکیده
فرآیندهای دانشبنیان جزء جدایی ناپذیر فرآیندهای کسب و کار شرکتهای فعال در حوزه فناوری اطلاعات هستند. در این صنعت، فرآیندهای دانش بنیان که مبتنی بر دانش نیروی ماهر اجرا میشوند و در زنجیره ارزش شرکتهای فعال این حوزه نقشی اساسی ایفا میکنند. مهمترین عنصر در فرآیندهای دانش بنیان، تصمیمگیریهای صورت گرفته در این فرآیندها است. از ...
بیشتر
فرآیندهای دانشبنیان جزء جدایی ناپذیر فرآیندهای کسب و کار شرکتهای فعال در حوزه فناوری اطلاعات هستند. در این صنعت، فرآیندهای دانش بنیان که مبتنی بر دانش نیروی ماهر اجرا میشوند و در زنجیره ارزش شرکتهای فعال این حوزه نقشی اساسی ایفا میکنند. مهمترین عنصر در فرآیندهای دانش بنیان، تصمیمگیریهای صورت گرفته در این فرآیندها است. از این رو مساله شناسایی قواعد و مدلهای تصمیم فرآیندهای دانشبنیان دارای اهمیت بهسزایی است. در این مقاله یکی از مهمترین فرآیندهای موجود در صنعت نرم افزار (فرآیند شناسایی و تصمیم گیری در خصوص ایده های مطرح شده) مورد بررسی قرار میگیرد و با استفاده از لاگهای تصمیم گیری موجود در یکی از بزرگترین شرکتهای نرم افزاری کشور، به تحلیل این فرآیند با استفاده از نظریه مجموعههای ژولیده پرداخته میشود. بر اساس این نظریه و با بهره گیری از الگوریتم کاست سریع، روشی گام به گام برای تحلیل دادهها و شناسایی قواعد تصمیمگیری ارایه میشود. این الگوریتم در گام نخست خصیصه های حیاتی مورد استفاده در نقطه تصمیم را شناسایی نموده و سپس مدل تصمیمگیری را به صورت قواعد اگر-آنگاه ارایه میکند. نتایج ارزیابی نشان میدهد که در نتیجه بهرهگیری از این مدل حجم مورد نیاز برای مراجعه مستقیم به تصمیمگیرندگان کاهش قابل توجهی خواهد داشت و فرآیند تصمیمگیری و در نتیجه مدت زمان کل فرآیند کاهش قابل ملاحظهای خواهد یافت.
علم داده، هوشمندی و تحلیلهای آینده نگر
المیرا درزی؛ مهرداد آقا محمد علی کرمانی؛ مصطفی جعفری
چکیده
سازمانهای پروژه محور به علت داشتن ماهیت موقتی بودن و برنامهریزیهای دقیق زمانی و هزینهای، حائز اهمیت بیشتری در برقراری رابطه بین داده و فرآیندهای عملیاتی هستند که این امر نیازمند درک صحیح فرآیندهای واقعی سازمان است. از طرفی یکی از موضوعات مهم برای مدیریت سازمانهای پروژه محور، مدیریت فرآیندهای کسبوکار آن است ولی باتوجهبه ...
بیشتر
سازمانهای پروژه محور به علت داشتن ماهیت موقتی بودن و برنامهریزیهای دقیق زمانی و هزینهای، حائز اهمیت بیشتری در برقراری رابطه بین داده و فرآیندهای عملیاتی هستند که این امر نیازمند درک صحیح فرآیندهای واقعی سازمان است. از طرفی یکی از موضوعات مهم برای مدیریت سازمانهای پروژه محور، مدیریت فرآیندهای کسبوکار آن است ولی باتوجهبه رفتار پویا و پیچیدگی ذاتی یک سازمان پروژه محور، شناسایی فرآیندهای آن به کمک مدلسازیهای سنتی دیگر قابلاتکا نیست. یک راهحل نسبتاً نوظهور برای مقابله با این موضوع، "فرآیندکاوی" نام دارد. در این مقاله چارچوبی معرفی شده است که با شناخت دقیق فرآیند، عملکرد واحدهای کسبوکار در مقایسه با واقعیت اندازهگیری شود. این چارچوب فراگیر، مراحل پیشنیاز شناخت از جمله پایش و تمیزسازی دادههای سیستم اطلاعاتی جهت کشف وضع موجود فرآیند و بررسی آن از زوایای مختلف را برعهده میگیرد. هدف اصلی این مقاله، توسعه چارچوبی برای بهبود فرآیند خرید در شرکت چاوش راه بنا بر پایه فرایندکاوی میباشد. پیشنهاد بهبود فرآیند با استفاده از پیادهسازی و استخراج دانش از فرآیند، کشف روابط غیرمنتظره و پنهان و یافتن گلوگاههای فرآیند خرید با استفاده از تکنیکهای فرآیندکاوی در قالب چارچوبی در این مقاله ارائه گردیده است.
مریم توکلی زانیانی؛ محمدرضا غلامیان
چکیده
کشف فرآیندها شاخهای از فرآیندکاوی است که با استفاده از رویدادهای ثبتشده در یک سیستم، مدل فرآیندی را به دست میآورد که بهخوبی توصیفکننده رفتار سیستم باشد. با توجه به اینکه یکی از بااهمیتترین و پرطرفدارترین دسته روشهای کشف فرآیند، کشف فرآیند ابتکاری است و نظر به اینکه کیفیت خروجی ارائهشده توسط این دسته روشها شدیداً ...
بیشتر
کشف فرآیندها شاخهای از فرآیندکاوی است که با استفاده از رویدادهای ثبتشده در یک سیستم، مدل فرآیندی را به دست میآورد که بهخوبی توصیفکننده رفتار سیستم باشد. با توجه به اینکه یکی از بااهمیتترین و پرطرفدارترین دسته روشهای کشف فرآیند، کشف فرآیند ابتکاری است و نظر به اینکه کیفیت خروجی ارائهشده توسط این دسته روشها شدیداً به نحوه استخراج گراف وابستگی میان فعالیتها ارتباط دارد، در این مقاله برای اولین بار به ارائه رویکردی برای تبدیل مسئله کشف گراف وابستگی به یک مسئله برنامهریزی باینری و همچنین معرفی تابع هدفی پرداختیم که بهصورت همزمان شاخصهای سازگاری بازپخش و دقت مدل را در نظر میگیرد. میزان بها دادن به هرکدام از این شاخصها از طریق آستانهای که کاربر نهایی مشخص میکند تعیین میشود. شاخصهای ذکرشده از جمله بااهمیتترین معیارهای سنجش کیفیت خروجی روشهای کشف فرآیند میباشند و در واقع استفاده از این رویکرد مستقیماً بر ارتقاء شاخصهای کیفیت مدل اثر دارد. رویکرد پیشنهادی همچنین دارای این قابلیت است که با معرفی محدودیتهای مناسب، دانش حوزه را در فرآیند استخراج مدل دخیل نماید و همچنین مدل خروجی را به سمت ارتقاء احتمال سالم بودن آن هدایت نماید. این امر در مطالعه موردی یک شرکت واقعی که در این مقاله ارائهشده قابل مشاهده است. در مطالعه سازمان مورد اشاره، رویکرد پیشنهادی با استفاده از محدودیتهای تعریفشده بر اساس دانش حوزه و قواعد ساختاری گراف وابستگی بر روی رویدادهای ثبتی حوزه بازاریابی شرکت اعمال گردیده و نتایج آن منعکس شده است.