رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
علیرضا رضانژاد کوخدان؛ پیمان غفاری آشتیانی؛ محمد حسن ملکی؛ مجید زنجیردار
چکیده
چکیدههدف: بانکداری سنتی برای بهبود فرایندها و خدمات خود به نوآوریهای و فناوریهای جدید فینتکها نیاز دارد. عوامل مختلفی روی همکاری بانکها و فینتکها تأثیر دارند که بعضی از آنها به درون بانکها و برخی دیگر به محیط بانکداری ارتباط دارند. هدف پژوهش حاضر، شناسایی و تحلیل عوامل راهبردی موثر روی همکاری بانکها و فینتک هاست.روششناسی: ...
بیشتر
چکیدههدف: بانکداری سنتی برای بهبود فرایندها و خدمات خود به نوآوریهای و فناوریهای جدید فینتکها نیاز دارد. عوامل مختلفی روی همکاری بانکها و فینتکها تأثیر دارند که بعضی از آنها به درون بانکها و برخی دیگر به محیط بانکداری ارتباط دارند. هدف پژوهش حاضر، شناسایی و تحلیل عوامل راهبردی موثر روی همکاری بانکها و فینتک هاست.روششناسی: تحقیق حاضر از نظر جهتگیری، کاربردی و از حیث روششناسی، دارای ماهیت کمی است. برای تحلیل دادهها از دو روش دلفی فازی و دیمتل فازی استفاده شد. از روش دلفی فازی برای غربال عوامل راهبردی پژوهش و از تکنیک دیمتل فازی به منظور شناسایی اثرگذارترین عوامل استفاده شد. برای جمعآوری دادهها دو ابزار مصاحبه و پرسشنامه بکار گرفته شد. پرسشنامههای تحقیق عبارت بودند از: پرسشنامه غربال فازی و پرسشنامه اثرسنجی.یافتهها: در ابتدا از طریق مرور پیشینه و مصاحبه با خبرگان، 28 عامل راهبردی (14 عامل داخلی و 14 عامل خارجی) شناسایی شد. این عوامل با تکنیک دلفی فازی غربال شدند. 10 عامل داخلی و هشت عامل خارجی دارای عدد دیفازی بیشتر از 7/0 بودند و برای تحلیل با دیمتل فازی انتخاب شدند. تحلیل عوامل داخلی با دیمتل فازی نشان داد که عوامل ماهیت نیازهای مشتریان بانک، آیندهاندیشی مدیران ارشد بانک، فرهنگ ریسکپذیری بین مدیران و کارشناسان ارشد و چابکی ساختار و فرایندهای بانک دارای بیشترین خالص اثر و اثرگذاری هستند. در رابطه با عوامل خارجی، عوامل شدت رقابت بین بانکها، نظام کارمزد، عملکرد رگولاتوردر قانونگذاری و ریسکها و ملاحظات امنیتی مربوط به فینتکها موثرترین عوامل روی همکاری بانکها و فینتکها بودند
ثریا بختیاری بستاکی؛ پیمان غفاری آشتیانی؛ علی حمیدی زاده؛ رسول ثانوی فرد
چکیده
رشد روزافزون شبکههای اجتماعی و پررنگ شدن نقش آنها در دنیای تجارت و پیرو آن، در تبلیغات از یک طرف و سهولت انجام فریب در چنین رسانههای نوظهوری از طرف دیگر، باعث افزایش تبلیغات فریبنده و ادعاهای دروغین در این فضای ارتباطی و تجاری شده است؛ بهگونهای که برای مخاطبان این شبکهها، تشخیص تبلیغات صادقانه از فریبکارانه دشوار بوده و همین ...
بیشتر
رشد روزافزون شبکههای اجتماعی و پررنگ شدن نقش آنها در دنیای تجارت و پیرو آن، در تبلیغات از یک طرف و سهولت انجام فریب در چنین رسانههای نوظهوری از طرف دیگر، باعث افزایش تبلیغات فریبنده و ادعاهای دروغین در این فضای ارتباطی و تجاری شده است؛ بهگونهای که برای مخاطبان این شبکهها، تشخیص تبلیغات صادقانه از فریبکارانه دشوار بوده و همین مساله باعث ایجاد بیاعتمادی به تبلیغات در شبکههای اجتماعی و کاهش فروش میشود. به همین علت و در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف ارائه الگویی در زمینه فریب ادراکشده تبلیغات شبکههای اجتماعی و با بهرهگیری از رویکرد دادهبنیاد انجام شده است. بدین منظور از مصاحبههای عمیق و نیمهساختاریافته استفاده شد که در میان 15 نفر از افرادی که تجربه فریب در خرید از شبکههای اجتماعی را داشتهاند، انجام پذیرفت. دادهها نیز با استفاده از کدگذاری باز، انتخابی و نظری و نرم افزار MAXQDA2020 تحلیل شد و در نهایت، الگوی مفهومی با 8 مقوله اصلی، 15 مقوله فرعی و 69 مفهوم طراحی و مشخص شد که سودمندی ادراکشده شبکه اجتماعی و ویژگیهای تبلیغات این شبکهها بهعنوان علل، و ویژگی رسانه بهعنوان عامل همبسته با این علل در شکلگیری فریب ادراک شده اثرگذارند. در این میان، دانش مصرفکننده و اعتماد ادراکشده نقش اقتضائات را ایفا میکنند. نگرش مصرفکننده نیز بهعنوان شرایط احراز شناخته میشود. ویژگی مصرفکننده نیز زمینهساز رویداد چنین فرآیندی است که درنهایت، به شکلگیری پدیدهای به نام آسیب به روحیات مصرفکننده منجر می شوند، که پیامد فردی فریب ادراکشده تبلیغات شبکههای اجتماعی به حساب میآید.
ثریا بختیاری بستاکی؛ پیمان غفاری آشتیانی؛ علی حمیدی زاده؛ رسول ثانوی فرد
چکیده
تبلیغات یکی از مهمترین اجزای ناپایدار یک نهاد تجاری است و توسعه و پیشرفت فنّاورانه بهویژه رسانههای اجتماعی آنلاین، فشار و تأثیر تبلیغات را بانفوذتر و قدرتمندتر کرده است. این در حالی است که فریب یکی از معضلات اخلاقی مهم در تبلیغات بهحساب میآید و که با رشد شبکههای اجتماعی، گسترش یافته است و باعث ایجاد آسیبهایی به مصرفکننده ...
بیشتر
تبلیغات یکی از مهمترین اجزای ناپایدار یک نهاد تجاری است و توسعه و پیشرفت فنّاورانه بهویژه رسانههای اجتماعی آنلاین، فشار و تأثیر تبلیغات را بانفوذتر و قدرتمندتر کرده است. این در حالی است که فریب یکی از معضلات اخلاقی مهم در تبلیغات بهحساب میآید و که با رشد شبکههای اجتماعی، گسترش یافته است و باعث ایجاد آسیبهایی به مصرفکننده میگردد. با توجه به این مهم، هدف از پژوهش حاضر، ارائه مدلی در مورد عوامل مؤثر بر فریب درک شده تبلیغات در شبکههای اجتماعی آنلاین است. برای تحقق این هدف، از رویکرد مدلسازی ساختاری- تفسیری و نرمافزارهای متلب و میک مک استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را اساتید دانشگاهی و خبرگان حوزه بازاریابی و تبلیغات در حوزه رسانههای اجتماعی تشکیل دادهاند. نتایج نشان داد عامل ویژگی تبلیغات شبکههای اجتماعی در ارتباط با موضوع پژوهش و ارائه مدل فریب ادراکشده تبلیغات شبکههای اجتماعی از اثرگذاری بیشتری برخوردار است و در مقابل عاملهای سودمندی ادراکشده، دانش مشتری، اعتماد ادراکشده، نگرش مشتری، ویژگیهای مشتری و ویژگیهای رسانه دارای بیشترین تأثیرپذیری و کمترین تأثیرگذاری در مدل ارائه شده، هستند. همچنین، نتایج نشان میدهد عامل اول؛ یعنی ویژگیهای تبلیغات شبکههای اجتماعی چون دارای قدرت هدایتکنندگی زیاد؛ ولی وابستگی کم است، جزو متغیرهای نفوذی یا بهعبارتدیگر محرک به شمار میآید و سایر عاملها نیز دارای قدرت هدایت زیاد و وابستگی زیاد هستند. این متغیرها غیر ایستا بوده و در دسته متغیرهای پیوندی قرارگرفتهاند.