محمدعلی خاتمی فیروزآبادی؛ عباس عباسی آذر؛ محمد رضا تقوا؛ کامران فیضی
چکیده
تحقیق حاضر مدلی را برای ارزشگذاری خدمات الکترونیک در مؤسسات غیرانتفاعی به تصویر میکشد. اندیشه این مدل از خلأ تحقیقات در این زمینه نشات گرفته است. با توجه به این موضوع، متغیرهای مستقل برای ارزشگذاری خدمات الکترونیک بر مبنای روش استقرایی و تئوری مفهومسازی بنیادی از بطن نظرات اعضای جامعه تحقیق استخراج شد. این متغیرها شامل موضوعات ...
بیشتر
تحقیق حاضر مدلی را برای ارزشگذاری خدمات الکترونیک در مؤسسات غیرانتفاعی به تصویر میکشد. اندیشه این مدل از خلأ تحقیقات در این زمینه نشات گرفته است. با توجه به این موضوع، متغیرهای مستقل برای ارزشگذاری خدمات الکترونیک بر مبنای روش استقرایی و تئوری مفهومسازی بنیادی از بطن نظرات اعضای جامعه تحقیق استخراج شد. این متغیرها شامل موضوعات مرتبط با حاکمیت، ابزار و مشتریان است. شاخصهای مربوط به سنجش دو متغیر حاکمیت و ابزار از طریق مراجعه به سیستمهای مالی و بر مبنای روش حسابداری قیمت تمامشده قابلاندازهگیری است؛ اما تعیین ارزش (ریالی) برای متغیر مشتریان از این طریق امکانپذیر نبوده است؛ بنابراین، فرایندی تدوین گردید که با استفاده از مبانی نظری موجود شامل روش ارزشگذاری نسبی در حسابداری، مدل ارزیابی دلون و مکلین و مهندسی ارزش، اندازه و چگونگی تأثیر این متغیر بر دو متغیر حاکمیت و ابزار شناسایی شود. در ادامه و بهمنظور آزمون مدل و فرایند تدوینشده، اقدام به ارزشگذاری خدمات الکترونیکی صدور مجوز طرح ترافیک توسط شهرداری تهران شد. نتیجه کسبشده از طریق تعیین ارزش (ریالی) خدمات الکترونیک امکان استفاده از این مدل در شرایط واقعی را تائید کرد.
علی مهرابی؛ ادریس محمودی؛ رضا علی حسینی
چکیده
هوشمندی کسبوکار، مفهومی است که امروزه به علت رشد چشمگیر اطلاعات و پیچیدگی در صنایع و کسبوکارهای گوناگون، اهمیت وافری یافته است. در این پژوهش پس از مطالعه ادبیات موضوع در ارتباط با مفهوم هوشمندی کسبوکار، مدلها و تکنیکهای موجود برای ارزیابی بلوغ هوشمندی کسبوکار را مورد بررسی قرار دادیم. این مطالعه بر اساس هدف، مطالعهای ...
بیشتر
هوشمندی کسبوکار، مفهومی است که امروزه به علت رشد چشمگیر اطلاعات و پیچیدگی در صنایع و کسبوکارهای گوناگون، اهمیت وافری یافته است. در این پژوهش پس از مطالعه ادبیات موضوع در ارتباط با مفهوم هوشمندی کسبوکار، مدلها و تکنیکهای موجود برای ارزیابی بلوغ هوشمندی کسبوکار را مورد بررسی قرار دادیم. این مطالعه بر اساس هدف، مطالعهای توصیفی و برای جمعآوری داده ترکیبی از روش کتابخانهای و مصاحبههای عمیق با خبرگان حوزه هوشمندی کسبوکار، استفاده شده است. در این پژوهش، هوشمندی کسبوکار را بهعنوان " توانایی فرد یا مجموعهای از افراد در حل مسائل کسبوکار و پیشبرد اهداف کسبوکار "تعریف میکنیم. بررسی ما در این زمینه، نشان داد که هیچکدام از مدلهای موجود جهت ارزیابی بلوغ هوشمندی در کسبوکار، تمامی استانداردهای لازم یک مدل ارزیابی هوشمندی کسبوکار را ندارند. این استانداردها عبارتاند از؛ جامع بودن، وضوح کافی و برخورداری از شالوده نظری. ما در این پژوهش علاوه بر کاستیهای فوق، عدم تعریف وزن ابعاد هوشمندی کسبوکار در رشد آن را، بهعنوان یکی دیگر از ضعفهای مدلهای پیشین، مطرح کرده و سعی نمودیم اهمیت نسبی ابعاد هوشمندی کسبوکار را تبیین کنیم. نتیجه این مطالعه را میتوان تبیین مفهوم هوشمندی کسبوکار و ارائه مدلی جامع برای ارزیابی بلوغ هوشمندی کسبوکار دانست که در واقع ترکیب مناسبی از مدلهای موجود فعلی است.