علم داده، هوشمندی و تحلیلهای آینده نگر
محمدامین یالپانیان؛ ایمان رئیسی وانانی؛ محمد تقی تقوی فرد
چکیده
توسعه روزافزون فناوریهای دیجیتال تغییرات چشمگیری در عملکرد کسب و کارها ایجاد کرده است. افزایش تعداد مقالات منتشر شده در این موضوع نیز بیانگر توجه ویژه محققان در حوزه سیستمهای اطلاعاتی، مدیریت کسب و کار و نوآوری میباشد. در حالی که تغییرات دیجیتالی صورت گرفته به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر در عصر دیجیتال محسوب میشود، تحقیقات ...
بیشتر
توسعه روزافزون فناوریهای دیجیتال تغییرات چشمگیری در عملکرد کسب و کارها ایجاد کرده است. افزایش تعداد مقالات منتشر شده در این موضوع نیز بیانگر توجه ویژه محققان در حوزه سیستمهای اطلاعاتی، مدیریت کسب و کار و نوآوری میباشد. در حالی که تغییرات دیجیتالی صورت گرفته به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر در عصر دیجیتال محسوب میشود، تحقیقات پیشین به حوزه خاصی محدود شدهاند. هدف این تحقیق شناسایی مضامین کلیدی و موضوعات کلان از طریق مرور سیستماتیک ۲۰۱ مقاله در طی سال ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۳ از دو پایگاه اطلاعاتی با سطح کیفی بالا (اسکوپوس و وب آو ساینس) است. ابتدا با استفاده از تحلیل مضمون به شناسایی مضامین اصلی و بررسی روابط آنها با یکدیگر از منظر توسعه فناوریهای دیجیتال پرداخته میشود. در گام بعد با استفاده مدلسازی موضوعی (تخصیص پنهان دیریکله) به بررسی حوزههای کلان تاثیر گذاری این فناوریها پرداخته و با استفاده از رویکرد علم سنجی روندهای تحقیقاتی آتی این موضوع شناسایی میگردد. یافته بدست آمده نشان دهنده تاثیر توسعه فناوریهای دیجیتال بر تصمیم گیری داده محور، دیجیتالیسازی فرآیندها، تعاملات دیجیتالی و یادگیری اشتراکی است که منجر به تحقق تحول دیجیتال در سطوح عملیاتی و استراتژیک کسب و کار میگردد. نوآوری این پژوهش طراحی شبکه مضامین از طریق بررسی عمیق متون و تحلیل متن کاوی است که سبب شناخت بیشتر روابط بین مولفههای کلیدی میگردد. و در گام آخر به ارائه توصیههایی به محققان و مدیران برای انجام تحقیقات آتی اقدام میشود.
عباس معیا؛ علی اوتارخانی؛ علی رضاییان؛ بهمن حاجی پور
چکیده
نوآوری مدل کسب و کار (BMI)، یک فرآیند نوآوری است که با هدف ایجاد و حفظ مزیتهای رقابتی، تغییراتی اساسی (طراحی شده، بدیع و غیر پیش پا افتاده) در پیکربندی مدل کسب و کار فعلی شرکت ایجاد میکند. از موضوعات مهمی که در خصوص این مفهوم مورد توجه است، محرکهایی است که موجب شکلگیری این سطح از نوآوری در کسب و کارها میگردد. لیکن با وجود علاقمندی ...
بیشتر
نوآوری مدل کسب و کار (BMI)، یک فرآیند نوآوری است که با هدف ایجاد و حفظ مزیتهای رقابتی، تغییراتی اساسی (طراحی شده، بدیع و غیر پیش پا افتاده) در پیکربندی مدل کسب و کار فعلی شرکت ایجاد میکند. از موضوعات مهمی که در خصوص این مفهوم مورد توجه است، محرکهایی است که موجب شکلگیری این سطح از نوآوری در کسب و کارها میگردد. لیکن با وجود علاقمندی بسیاری از پژوهشگران به مفهوم BMI در سالهای اخیر، مقالات اندکی به مطالعه مستقیم و جامع پیشرانهای آن پرداختهاند و بیشتر در مطالعات موردی به آن توجه شده است. به همین جهت در این مطالعه تلاش شده تا با روش فراترکیب، عوامل پیشران گزارش شده در مطالعات موردی پراکنده، ادغام شده و ضمن تلفیق آنها با روش تحلیل مضمون، لیست تجمیع شدهای از محرکهای نوآوری مدل کسب و کار ارائه گردد. بدین منظور پس از جستجوی مقالات مرتبط در پایگاه اسکوپوس و پالایش عناوین و چکیده مقالات یافت شده، 140 مطالعه موردی گزارش شده در مقالات منتخب مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. استخراج مصادیق محرکها، کدگذاری، جستجوی مضامین و نامگذاری آنها طی مراحل بازگشتی روش تحلیل مضمون، منجر به شناسایی 10 مضمون اصلی مشتمل بر 30 مضمون فرعی شد. در این مقاله گزارش پژوهش انجام شده به همراه تعریف محقق از تمامی 10 محرک اصلی و 30 محرک زیرمجموعه ارائه شده است.
سید علیاکبر هاشمی؛ حسن الوداری؛ محمدرضا دارایی؛ روحالله رازینی
چکیده
داشبورد سازمانی، ابزاری است غنی از شاخصها، گزارشها و نمودارها که بهصورت پویا عمل کرده تا مدیران با استناد به آن بتوانند در هرلحظه عملکرد سازمان را مشاهده نمایند. لیکن جهت بهرهور شدن دادهها، استفاده از منطق هوش تجاری اجتنابناپذیر است. هوش تجاری سیستمی است که دادههای مختلف و پراکنده یک سازمان را یکپارچه میکند و از طریق ...
بیشتر
داشبورد سازمانی، ابزاری است غنی از شاخصها، گزارشها و نمودارها که بهصورت پویا عمل کرده تا مدیران با استناد به آن بتوانند در هرلحظه عملکرد سازمان را مشاهده نمایند. لیکن جهت بهرهور شدن دادهها، استفاده از منطق هوش تجاری اجتنابناپذیر است. هوش تجاری سیستمی است که دادههای مختلف و پراکنده یک سازمان را یکپارچه میکند و از طریق تشکیل پایگاه داده تحلیلی میتواند گزارشهای تحلیلی را برای تصمیمگیری مدیران سازمان فراهم کند. لذا جهت بهرهوری و تطابق هر چه بیشتر با اهداف و راهبردها، ضروری است میزان توسعه داشبورد سازمانی در سازمانها با مدلی مناسب مورد ارزیابی گیرد. این پژوهش با استفاده از مطالعه عمیق ادبیات موضوع، تعداد 357 کد مربوط به توسعه داشبورد سازمانی با منطق هوش تجاری را شناسایی و با استفاده از روشهای کیفی تحلیل مضمون و گروه کانونی این کدها را به 24 مضمون پایه و 7 مضمون سازمان دهنده تبدیل کرد. در مرحله بعد در دو مرحله مجزا با استفاده از روش مدلسازی ساختاری تفسیری به مدلسازی مضامین پایه و مضامین سازمان دهنده بهطور مجزا پرداخته و با توجه به همخوانی دو مدل اقدام به تلفیق آنها و ایجاد مدل نهایی ارزیابی توسعه داشبورد سازمانی با منطق هوش تجاری نموده است که میتواند نقشه راهی دقیق برای سازمانها جهت طراحی و پیادهسازی این سیستم باشد.