مدیریت داده، اطلاعات و دانش در حوزه کسبوکار هوشمند
محسن اعظمی؛ محدثه نادرشاهی؛ علی اصغر مباشری؛ سیده ناهید حسینی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی بکارگیری رایانش ابری در کسبوکارها کوچک و متوسط انجام شده است. این مطالعه از نظر هدف توسعهای و از لحاظ ماهیت گردآوری و تحلیل دادهها، پژوهشی کیفی است که با روش دادهبنیاد انجام شده است. جامعه آماری را خبرگان و کارآفرینان حوزه صنایعدستی و اساتید دانشگاهی شهر کرمانشاه تشکیل میدهند که در این بین 14 ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی بکارگیری رایانش ابری در کسبوکارها کوچک و متوسط انجام شده است. این مطالعه از نظر هدف توسعهای و از لحاظ ماهیت گردآوری و تحلیل دادهها، پژوهشی کیفی است که با روش دادهبنیاد انجام شده است. جامعه آماری را خبرگان و کارآفرینان حوزه صنایعدستی و اساتید دانشگاهی شهر کرمانشاه تشکیل میدهند که در این بین 14 نفر به روش نمونه گیری گلوله برفی به عنوان اعضای نمونه انتخاب شده-اند. جهت گردآوری دادهها نیز مصاحبه نیمهساختار یافته مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج حاکی است بهبود مزیتهای رقابتی و بهبود فرایندهای عملیاتی، چرایی بکارگیری رایانش ابری در کسبوکارهای کوچک و متوسط را توضیح میدهند. یافتهها همچنین حاکی است، تسهیلکنندههای فرهنگی- مدیریتی، تسهیلکنندههای زیرساختی و تسهیل-کنندههای مرتبط با فناوری رایانش ابری، از عواملی هستند که میتوانند به ایجاد بستری مناسب برای این موضوع عمل کنند. به علاوه، عوامل مداخلهگر (عوامل تاثیرگذار محیطی) نیز در دو دسته عوامل پیش برنده و عوامل بازدارنده میتوانند بکارگیری این فناوریها در این کسبوکار را تحت تاثیر قرار دهند. چگونگی بکارگیری رایانش ابری در کسب-وکارهای کوچک و متوسط نیز در دو سطح کسبوکار و محیطی و دستاوردهای بکارگیری این فناوریها نیز در چهار دسته دستاوردهای عملیاتی، مدیریتی- اجرایی، کارآفرینانه و رقابتی شناسایی شدهاند.
سارا صباغچی؛ سپهر قاضینوری؛ فاطمه ثقفی؛ شقایق صحرایی
چکیده
ظهور طیف گستردهای از فناوریهای دیجیتال بهطور بنیادی ماهیت، فرآیند و نتایج نوآوری را تغییر داده است. محققان بر تمایز نوآوری دیجیتال و نوآوری سنتی تأکید کرده و نظریهپردازی در این حوزه را ضروری میدانند. در پژوهش حاضر، به روش استقرایی و باهدف مفهومسازی و شناسایی ابعاد اصلی نوآوری دیجیتال در سازمانهای صنعتی، ابتدا با استفاده ...
بیشتر
ظهور طیف گستردهای از فناوریهای دیجیتال بهطور بنیادی ماهیت، فرآیند و نتایج نوآوری را تغییر داده است. محققان بر تمایز نوآوری دیجیتال و نوآوری سنتی تأکید کرده و نظریهپردازی در این حوزه را ضروری میدانند. در پژوهش حاضر، به روش استقرایی و باهدف مفهومسازی و شناسایی ابعاد اصلی نوآوری دیجیتال در سازمانهای صنعتی، ابتدا با استفاده از رویکرد مرور سیستماتیک ادبیات، مقالات مرتبط این حوزه در بازه زمانی 2014 تا 2022 موردبررسی قرارگرفته و 48 مقاله جهت تحلیل انتخاب گردید. سپس با استفاده از رویکرد نظریه داده بنیاد مراحل کدگذاری باز، محوری و انتخابی مقالات انجام شد. برایناساس، ابعاد اصلی نوآوری دیجیتال در قالب مدل پارادایمی شامل عوامل علی (13 مقوله ذیل 4 بعد اصلیِ مدیریت فناوریها و پلتفرم صنعتی دیجیتال، مدیریت اکوسیستم نوآوری دیجیتال، فرایندهای هوشمند، ساختار و سازمان دیجیتال)، عوامل زمینهای، عوامل مداخلهگر، راهبردها و پیامدها طبقهبندی شدند. همچنین با مرور تعاریف و ابعاد شناساییشده یک تعریف جدید برای نوآوری دیجیتال در سازمانهای صنعتی ارائه گردید. چارچوبِ نظری حاصل علاوه بر کمک به مفهومسازی بیشتر این پدیده، میتواند در طراحی مدلهای بلوغ نوآوری دیجیتال سازمانها مورداستفاده قرار گیرد.
پروین افشار؛ محمد جلیلی؛ علیرضا عقیقی
چکیده
در صنعت قارچ و صنایع تبدیلی آن تنوع محصولات (خوراکی/دارویی) بسیار زیاد، بازار هدف گسترده و منابع مالی و غیرمالی محدود و شناسایی دقیق مشتریان سودآور زمانبر است؛ بنابراین، روشهای سنتی بازاریابی به دلیل سرعت کم و هزینههای بالا و محدودیت در ابزارهای شناختی در جذب و حفظ مشتریان واقعی کارایی کافی را ندارد، لذا اتخاذ استراتژیهای هوشمند ...
بیشتر
در صنعت قارچ و صنایع تبدیلی آن تنوع محصولات (خوراکی/دارویی) بسیار زیاد، بازار هدف گسترده و منابع مالی و غیرمالی محدود و شناسایی دقیق مشتریان سودآور زمانبر است؛ بنابراین، روشهای سنتی بازاریابی به دلیل سرعت کم و هزینههای بالا و محدودیت در ابزارهای شناختی در جذب و حفظ مشتریان واقعی کارایی کافی را ندارد، لذا اتخاذ استراتژیهای هوشمند بازاریابی چالش عمده این صنعت است. پژوهش حاضر درصدد ارائه مدلی هوشمند برای تبدیل بازار بالقوه به بازار بالفعل از طریق بازاریابی عصبی بوده است. در این پژوهش کاربردی و کیفی، از طریق نمونهگیری هدفمند با 12 نفر از خبرگان صنعت قارچ، بازاریابی و عصبشناسی مصاحبه انجام شد و بر اساس روش نظریه داده بنیاد، 411 کدباز، 246 کد محوری و 67 مقوله فرعی و 24 مقوله اصلی در قالب مدل پارادایمی مشخص شد. همچنین در بخش کمی نیز از طریق مدلسازی معادلات ساختاری در اسمارت pls اعتبارسنجی مدل تأیید شد. نتایج نشان داد پدیده اصلی شامل سه مقوله درگیری حواس (ویژگیهای فیزیولوژیک)، شخصیت محصول و ویژگیهای اجتماعی محصول است؛ بنابراین، از طریق توجه و بهکارگیری مدل پارادایمی حاضر، تأکید بر شناخت ویژگیهای فیزیولوژیکی شخصیتی و اجتماعی محصول به شناخت بیشتر از مزایای کاربرد بازاریابی عصبی در صنعت قارچ و صنایع تبدیلی آن منجر میشود تا از این طریق بازار بالقوه را به بازار بالفعل تبدیل نماید.
بهروز اسدنژاد؛ سید مهدی جلالی؛ بیتا تبریزیان
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مدلی برای بازاریابی دیجیتال مبتنی بر ارزش آفرینی برای صنعت بیمه ایران انجام شده است. روش استفادهشده در پژوهش، کیفی و مبتنی بر راهبرد نظریه دادهبنیاد است. برای جمع آوری دادهها از ابزار مصاحبه عمیق استفاده شده است. جامعه هدف مدیران و کارشناسان ارشد صنعت بیمه که در فرایند و تصمیمات بازاریابی دیجیتال مشارکت داشتند، ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف مدلی برای بازاریابی دیجیتال مبتنی بر ارزش آفرینی برای صنعت بیمه ایران انجام شده است. روش استفادهشده در پژوهش، کیفی و مبتنی بر راهبرد نظریه دادهبنیاد است. برای جمع آوری دادهها از ابزار مصاحبه عمیق استفاده شده است. جامعه هدف مدیران و کارشناسان ارشد صنعت بیمه که در فرایند و تصمیمات بازاریابی دیجیتال مشارکت داشتند، بودهاند با استفاده از نمونهگیری هدفمند پس از 15 مصاحبه عمیق، اشباع نظری حاصل شد.در رویکرد دادهبنیاد طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی بیانگر 32 مقوله کلی در قالب پارادیمی شامل شرایط علی، زمینهای، مداخلهگر، مقولههای محوری، راهبردها و پیامدها مبتنی بر ارزش آفرینی بوده است. .نتایج نشان داد که بازاریابی دیجیتال مبتنی بر ارزش آفرینی در صنعت بیمه ایران توسط شرایط علی (هویت بخشی بازاریابی دیجیتال در صنعت بیمه، ایجاد کمپین بازاریابی دیجیتال، ارتقا نفوذ فرهنگ بیمه، محیط دیجیتال و توسعه زیرساخت مورد نیاز)، زمینهای (استراتژی تمرکز، برندسازی دیجیتال، پیادهسازی بازاریابی دیجیتال، پاسخگویی به نیازها و علائق در فضای دیجیتال و بهینهسازی فعالیتهای دیجیتالی)، مداخلهگر (بینش مشتریان، عوامل محیطی، قابلیتهای دیجیتالی، انقلاب دیجیتالی، شفافیت قیمت و چالشهای سازمانی)، مقولههای محوری (برندسازی مبتنی بر رفتار، رویکرد تعاملی، انتظارات مشتری از خدمات بیمه و تجربه مشتری)، راهبردها (ارتقای جایگاهیابی، ارتقای کانالهای ارتباطی، ارزشآفرینی از طریق تولید محتوا، تعامل و مشارکت مشتری مبتنی بر تبلیغات دهان به دهان الکترونیکی، توسعه فناوریهای دیجیتال و نوآوری دیجیتالی) و پیامدهای (افزایش سهم بازار، اثربخشی سازمانی، ارتقا و جایگاه برند (شرکت)، ارتقای ارزش ویژه برند الکترونیکی و توسعه کسبوکار دیجیتال) تحقق می یابد.
مهدی سلطانی نژاد؛ کیامرث فتحی هفشجانی؛ غلامرضا هاشم زاده خوراسگانی؛ ابوتراب علیرضائی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، کشف مقولههای مهم و تعیین روابط میان آنها جهت ارائه الگوئی برای فرآیند طراحی و توسعه خدمات مالی با رویکرد رقابتپذیری در صنعت بانکداری است. روش استفادهشده در پژوهش، روش آمیخته بودهاست. رویکرد بخش کیفی، مبتنی بر راهبرد نظریه دادهبنیاد است. گردآوری دادهها با استفاده از مصاحبه نیمهساختیافته با 12 نفر از ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، کشف مقولههای مهم و تعیین روابط میان آنها جهت ارائه الگوئی برای فرآیند طراحی و توسعه خدمات مالی با رویکرد رقابتپذیری در صنعت بانکداری است. روش استفادهشده در پژوهش، روش آمیخته بودهاست. رویکرد بخش کیفی، مبتنی بر راهبرد نظریه دادهبنیاد است. گردآوری دادهها با استفاده از مصاحبه نیمهساختیافته با 12 نفر از کارشناسان و مدیران تحقیقات و نوآوری حوزه بانکداری و با دو روش نمونهگیری هدفمند و گلولهبرفی صورت گرفت. ابعاد و مولفههای فرآیند طراحی و توسعه خدمات مالی از مصاحبهها احصاء و در قالب مدل مفهومی دادهبنیاد تدوین گردید. پدیده اصلی، فرآیند طراحی و توسعه خدمات در حوزه بانکداری است که با توجه به شرایط علی، مداخلهگر، زمینهای، راهبردها و پیامدها تدوین و مدل نهایی ارائه شد. در بخش کمی، دادهها از طریق پرسشنامهای محققساخته با 236 گویه گردآوری و روش توصیفی- پیمایشی برای تحلیل و تبیین الگوی پیشنهادی به کارگرفته شدهاست. یافتههای پژوهش نشان میدهد که مدیران و سیاستگذاران صنعت بانکداری برای توسعه موفقیتآمیز محصولات و خدمات بانکی جدید، باید به همه مقولههای شرایط علی، مداخلهگر، زمینهای، راهبردها و پیامدها توجه کنند. و با رویکرد رقابتپذیری و بازارگرا، مراحل شناساییشده برای توسعه خدمات جدید را طی نمایند.
فرج الله رحیمی؛ محمدحسن بقالینژاد شوشتری؛ مهدی نداف
چکیده
سازمانها با مشکلات متفاوتی در استفاده بهینه از دادهها مواجهاند. هوشمندی کسبوکار بهخوبی سازمانها را در این امر یاری میکند. این مقاله مبتنی بر پژوهش کیفی است که با استفاده از استراتژی نظریهپردازی داده بنیاد به طراحی مدل هوشمندی کسبوکار در شرکتهای پتروشیمی مستقر در منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر میپردازد. به همین منظور ...
بیشتر
سازمانها با مشکلات متفاوتی در استفاده بهینه از دادهها مواجهاند. هوشمندی کسبوکار بهخوبی سازمانها را در این امر یاری میکند. این مقاله مبتنی بر پژوهش کیفی است که با استفاده از استراتژی نظریهپردازی داده بنیاد به طراحی مدل هوشمندی کسبوکار در شرکتهای پتروشیمی مستقر در منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر میپردازد. به همین منظور با 13 تن از مدیران و خبرگان مهندسی/فناوری پتروشیمی بهعنوان نمونه و به روش نیمه ساختاریافته مصاحبه انجام شد و متون مصاحبه در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تحلیل قرار گرفت. مدل پس از طراحی به روش دلفی مورد ارزیابی مشارکتکنندگان و تأیید آنان قرار گرفته است. نتایج حاصل از این تحقیق مدلی را ارائه میدهد که به انگیزههای روی آوردن به هوشمندی کسبوکار و عوامل مؤثر بر آن میپردازد و به شرکتهای پتروشیمی منطقه در پیادهسازی موفق هوشمندی کسبوکار، تصمیمگیری بهینه در تمامی سطوح و دستیابی به سازمانی هوشمند کمک میکند.
محمدمهدی قوچانی خراسانی؛ داود حسین پور؛ ابراهیم محمود زاده؛ سید مهدی الوانی
چکیده
تغییر و تحولات سریع در حوزۀ فناوری، افزایش هزینههای نوآوری و رقابت روزافزون در محصولات و خدمات جدید منجر به افزایش نیاز سازمان به تعامل با محیط و ذینفعان خارجیشان شده است که این امر منجر به باز شدن مرزهای سازمان و استفاده از پارادایم نوآوری باز در توسعه روندهای داخلی نوآوری و گسترش بازار برای استفاده خارجی از نوآوری شده است؛ از ...
بیشتر
تغییر و تحولات سریع در حوزۀ فناوری، افزایش هزینههای نوآوری و رقابت روزافزون در محصولات و خدمات جدید منجر به افزایش نیاز سازمان به تعامل با محیط و ذینفعان خارجیشان شده است که این امر منجر به باز شدن مرزهای سازمان و استفاده از پارادایم نوآوری باز در توسعه روندهای داخلی نوآوری و گسترش بازار برای استفاده خارجی از نوآوری شده است؛ از متغیرترین فناوریهای روز، فناوریهای مربوط به فضای سایبری و امنیت آن است؛ که حفظ امنیت سایبری از مسائل مهم در امنیت ملی کشور محسوب میشود و دستیابی به محصولات بومی امنیت سایبری در کشور از اهمیت بسزایی برخوردار است. این مقاله با هدف شناسایی عوامل توسعه نوآوری باز در نهادهای تحقیقاتی امنیت سایبری، به دنبال شناسایی آنها با توجه به شرایط محیطی ایران و ارائه راهحلهایی برای توسعه این عوامل در نهادهای تحقیقاتی امنیت سایبری است.در این تحقیق با استفاده از روش نظریه داده بنیاد این عوامل شناساییشده است. بدین منظور 16 مصاحبۀ نیمه ساختاریافته با خبرگان این موضوع صورت گرفته است. با تحلیل دادهها در فرایند کدگذاری باز با کمک نرمافزار مکسکیودیای 10 منجر به تولید 11 مقولۀ فرعی در قالب 3 مقولۀ اصلی شده است. مدل ارائه شده در این مقاله با رویکرد خود ظهور به دست آمده است و نتایج آن بهصورت گزارههای تئوریک تبیین میشود.