مقاله پژوهشی
مدیریت داده، اطلاعات و دانش در حوزه کسبوکار هوشمند
پریسا کرمی نیا؛ علی رجب زاده قطری؛ محمود دهقان نیری
چکیده
این پژوهش باهدف مدلسازی پیشرانها و پیامدهای تحول دیجیتال در اکوسیستم کسبوکار صنعت فولاد کشور ایران انجام شد. پژوهش حاضر ازنظر هدف یک تحقیق کاربردی-توسعهای است و ازنظر شیوه گردآوری دادهها نیز یک تحقیق توصیفی-پیمایشی میباشد. در راستای هدف از طرح تحقیق آمیخته اکتشافی استفاده شد. جامعه مشارکتکنندگان بخش کیفی شامل اساتید مدیریت ...
بیشتر
این پژوهش باهدف مدلسازی پیشرانها و پیامدهای تحول دیجیتال در اکوسیستم کسبوکار صنعت فولاد کشور ایران انجام شد. پژوهش حاضر ازنظر هدف یک تحقیق کاربردی-توسعهای است و ازنظر شیوه گردآوری دادهها نیز یک تحقیق توصیفی-پیمایشی میباشد. در راستای هدف از طرح تحقیق آمیخته اکتشافی استفاده شد. جامعه مشارکتکنندگان بخش کیفی شامل اساتید مدیریت و مدیران صنعت فولاد کشور است. با روش نمونهگیری نظری پس از 20 مصاحبه اشباع نظری حاصل شد. در بخش کمی نیز با روش تحلیل توان کوهن نمونهای به حجم 140 نفر از مدیران و کارشناسان صنعت فولاد کشور انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، مصاحبه نیمهساختاریافته و پرسشنامه محققساخته بود. روایی بخش کیفی بر اساس اعتبارپذیری، انتقالپذیری، تأییدپذیری و اطمینانپذیری بررسی شد و برای سنجش پایایی بخش کیفی ضریب هولستی 707/0 و کاپای کوهن 658/0 برآورد گردید که مطلوب است. پرسشنامه با برآورد نسبت روایی محتوایی، روایی همگرا و روایی واگرا اعتبارسنجی شد. همچنین آلفای کرونباخ، ضریب رو و پایایی ترکیبی تمامی سازهها بالای 7/0 برآورد شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از روش تحلیل کیفی مضمون، روش مدلسازی ساختاری-تفسیری و روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد عوامل اکوسیستم کسبوکار، عوامل مدیریتی، بسترهای سختافزاری و نرمافزاری عوامل پیشران هستند که بر استراتژی تحول دیجیتال تأثیر دارند. استراتژی تحول دیجیتال نیز بر تحول دیجیتال صنعت فولاد تأثیر دارد و تحول دیجیتال نیز بهنوبه خود بر نوآوری دیجیتال و ارتباطات دیجیتال تأثیر دارد و عملکرد نوآورانه، عملکرد اجتماعی و عملکرد بازاریابی را تحت تأثیر قرار داده و درنهایت دستیابی به عملکرد مالی میسر میشود. کلیدواژهها: تحول دیجیتال، اکوسیستم کسبوکار، صنعت فولاد کشور ایران.
مقاله پژوهشی
ندا کاوند؛ یوسف محمدی مقدم
چکیده
در جهان پر شتاب و تحول آفرین کنونی، همه شواهد حکایت از محوری بودن نقش انسان در عبور از مشکلات، گشایش تنگناها، ایجاد تکنولوژی پیشرفته و تولید فناوریهای گوناگون دارد. در این عرصه مدیران سنگ زیر بنای هر سازمانی هستند و سازمان در صورت مدیریت صحیح و برخوداری از مدیران بامهارت میتواند به توانمندی و توسعه برسد. لذا در این مقاله ،سعی شده ...
بیشتر
در جهان پر شتاب و تحول آفرین کنونی، همه شواهد حکایت از محوری بودن نقش انسان در عبور از مشکلات، گشایش تنگناها، ایجاد تکنولوژی پیشرفته و تولید فناوریهای گوناگون دارد. در این عرصه مدیران سنگ زیر بنای هر سازمانی هستند و سازمان در صورت مدیریت صحیح و برخوداری از مدیران بامهارت میتواند به توانمندی و توسعه برسد. لذا در این مقاله ،سعی شده است یادگیری زدایی مدیران در مهارت افزایی در عصر دیجیتال مورد بررسی قرار گیرد. پژوهش حاضر از جمله پژوهشهای jترکیبی می باشد، که دادههای از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با نخبگان، که به روش گلوله برفی انتخاب شده بودند، گردآوری شدند. بمنظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون بهره گرفته شد، در نهایت 59 مضون پایه، 11مضمون سازمان دهنده و 3 مضمون عالی بدست آمد. مضمونهای بدست آمده با روش توافق جمعی و آزمون دوجملهای مورد ارزیابی و تأیید قرار گرفتند. نتایج نشان داد که سه عامل کلیدی درک دیجیتالی شدن)داشتن چشم انداز دیجیتال، تفکر انتقادی و انعطاف پذیری شناختی)، بستر سازی دیجیتال(باز تعریف وظایف و مسئولیتها، سازگاری و انطباق پذیری، سواد دیجیتال، ذهنیت دیجیتال) و تغییرات پیشرو(هوش عاطفی- اجتماعی ،شبکه سازی، تفکر انعکاسی) از مهارت های اساسی مدیران برای موفقیت سفر دیجیتال سازمان ها می باشد.
مقاله پژوهشی
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
فائزه زمانی؛ احمد ابراهیمی؛ رویا سلطانی؛ بابک فرهنگ مقدم
چکیده
هدف این پژوهش بررسی عوامل موثر در پیشبینی زمان انتظار و ایجاد مدل پیشبینانه زمان انتظار سفارشات کانبان به جهت بهبود پایداری و تابآوری در زنجیره تامین ناب میباشد. برای دستیابی به این هدف، مطالعه از روش دادهکاوی پیروی میکند، مجموعه دادهها شامل 103023 مشاهده، ازسیستم کانبان واکسترانت زنجیره تامین با رعایت الزامات شاخصهای ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی عوامل موثر در پیشبینی زمان انتظار و ایجاد مدل پیشبینانه زمان انتظار سفارشات کانبان به جهت بهبود پایداری و تابآوری در زنجیره تامین ناب میباشد. برای دستیابی به این هدف، مطالعه از روش دادهکاوی پیروی میکند، مجموعه دادهها شامل 103023 مشاهده، ازسیستم کانبان واکسترانت زنجیره تامین با رعایت الزامات شاخصهای کیفیت دیتاست در بازه 6/1402 تا 11/ 1402 استخراج شده است. ابتدا شاخصهای موثر بر زمان انتظار سفارشات استخراج شده است و به جهت بهبود عملکرد و دقت پیشبینی، از فرآیندکاوی جهت شناسایی متغیرهای پرتکرار و تاثیرگذار در واریانتهای اصلی و سپس در مرحله برازش مدل، از رویکرد تحلیل گامبهگام تلفیقی جهت انتخاب ویژگیها و از تنظیم پارامتر رویکردهای رگرسیونی ناپارامتریک استفاده شده است. مدل پیشبینانه با استفاده از مدلهای رگرسیونی خطی چندمتغیره، چندمتغیره دارای انحنا، لاسو، الاستیکنت، درخت تصمیم تقویتی، جنگل تصادفی بوتاسترپ، k- نزدیکترین همسایه، شبکه عصبی تقویتی برازش داده شده است. عملکرد مدلهای رگرسیونی برازش شده با استفاده از شاخصهای ارزیابی R^2 ، RASE و اعتبارسنجی نتایج و مدل تایید شده است. نتایج نشان داد که عوامل لجستیکی در زمان انتظار سفارشات موثر بوده و الگوریتم شبکه عصبی تقویت شده بهترین مدل در پیشبینی زمان انتظار سفارشات با دقت 96 درصد و با خطا 84/5 است. سپس قابلیت پیشبینی مدل برای دیتاهای جدید در سیستم صدور سفارشات کانبان به کار گرفته شده است، نتایج و بهبودهای حاصل از بهرهگیری قابلیتهای دادهکاوی در سیستم کانبان همگی بیانگر تاثیر معنیدار ترکیب ابزار ناب و یادگیری ماشین به جهت توانمندسازی و تابآوری زنجیره تامین ناب میباشد.
مقاله پژوهشی
مدیریت داده، اطلاعات و دانش در حوزه کسبوکار هوشمند
بهمن خداپناه؛ سید علی حسینی؛ مجتبی بابایی هزه جان
چکیده
خاستگاه تغییرات فناورانه مدرن، زمینه را برای درک تحولات فناورانه، بررسی تاثیر فناوریهای دیجیتال جدید، و بررسی پدیده اختلال دیجیتال در صنایع و مشاغل فراهم میکند. آنچه قابل توجه است نقش دادهها در تحولات فناورانه و در نتیجه تخریب خلاقی است که تحول دیجیتال و مدلها و استراتژیهای کسبوکار جدید، نوآوری و قابلیتها در سطوح جهانی، ...
بیشتر
خاستگاه تغییرات فناورانه مدرن، زمینه را برای درک تحولات فناورانه، بررسی تاثیر فناوریهای دیجیتال جدید، و بررسی پدیده اختلال دیجیتال در صنایع و مشاغل فراهم میکند. آنچه قابل توجه است نقش دادهها در تحولات فناورانه و در نتیجه تخریب خلاقی است که تحول دیجیتال و مدلها و استراتژیهای کسبوکار جدید، نوآوری و قابلیتها در سطوح جهانی، ملی، شرکتی و محلی را در منجر میشود. هدف اصلی پژوهش حاضر طراحی چارچوبی برای توسعه تخریب خلاق داده محور است. روش تحقیق، بهصورت کیفی با رویکرد دادهبنیاد و نظریه اشتراوس و کوربین و رهیافت نظام مند انجام گرفت؛ جامعه آماری تحقیق شامل کسانی که دانش نظری در رابطه با تئوری های کارآفرینی به ویژه تخریب خلاق و کسانی که تجربه کافی در حوزه کسب و کارهای داده محور داشته باشند. برای تحلیل دادههای کیفی، مراحل کدگذاری باز، محوری و انتخابی را طی کرده و در نهایت الگوی پارادایمی گراندد تئوری در بر دارنده 5 بعد اصلی و 21 بعد فرعی شامل عوامل علی(فناوری، شخصییتی و رفتاری، چارچوب نهادی) عوامل زمینه ساز(دادههای رفتاری،دادههای متنی، دادههای روانشناختی، اطلاعات دموگرافیک، دادههای جغرافیایی، میل به تخریب)، عوامل مداخله گر(فناوری سازمانی، درجهای که ارزش جدید خلق میشود، اثربخشی و مدیریت هزینه)، راهبردها(راهبرد توسعه خلاقیت، راهبرد مبتنی بر ساختار، راهبرد بازتعریف مدل کسب و کار، راهبرد حس کردن و شکل دادن، راهبرد شناسایی و توقیف، راهبرد تغییر شکل و پیکربندی مجدد) و پیامدها( فناورانه، اجتماعی- اقتصادی) شکل گرفت.
مقاله پژوهشی
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
سید محسن صفوی کوهساره؛ سید امین حسینی سنو؛ امیرحسین مهاجرزاده
چکیده
شاید بتوان گفت که مهمترین هدف اپراتورهای تلفن همراه، بیشینه کردن بهرهوریشان است. فارغ از هزینه های عملیاتی و سرمایه گذاری، بهره برداری حداکثری از منابع موجود می تواند آنها را به این هدف نایل کند. بدین منظور، اپراتورها برای پر کردن ظرفیت های خالی شبکه خود در ساعات کم بار بودن آن، بسته های داده با قیمت های مناسب ارائه می دهند تا کاربران ...
بیشتر
شاید بتوان گفت که مهمترین هدف اپراتورهای تلفن همراه، بیشینه کردن بهرهوریشان است. فارغ از هزینه های عملیاتی و سرمایه گذاری، بهره برداری حداکثری از منابع موجود می تواند آنها را به این هدف نایل کند. بدین منظور، اپراتورها برای پر کردن ظرفیت های خالی شبکه خود در ساعات کم بار بودن آن، بسته های داده با قیمت های مناسب ارائه می دهند تا کاربران را برای استفاده از شبکه در این ساعات، تشویق کنند. آنها این بسته ها را بر اساس میزان متوسط بار ترافیکی کل شبکه خود در ساعات مختلف روز تنظیم می کنند. اما به این نکته مهم توجه نمی کنند که در نواحی مختلف جمعیتی یک شهر، الگوی ترافیکی در ساعات مختلف متفاوت است. در این مقاله، به صورت اتوماتیک، نواحی مختلف جمعیتی تشخیص داده شده اند. این کار به کمک خوشه بندی روی الگوی ترافیکی انجام شده است. با تشخیص نواحی جمعیتی و با توجه به الگوی ترافیکی ناحیه مربوطه، برای کاربران، نسبت به منطقه ای که بیشتر در آن حضور دارند، نحوه تخصیص بسته مناسب بررسی و تحلیل شده است. در ادامه، دیگر کاربردهای قابل استفاده این خوشه بندی برای ارائه سرویس های مختلف بیان شده است و نهایتا نتیجه گیری انجام گشته است.
مقاله پژوهشی
مدیریت داده، اطلاعات و دانش در حوزه کسبوکار هوشمند
مارال شادپور؛ کامبیز شاهرودی؛ نرگس دل افروز
چکیده
مطالعه حاضر از نظر هدف یک مطالعه کاربردی-توسعهای است که درصدد ارایه الگوی کاهش ریزش مشتریان با استفاده از مدیریت ارتباط با مشتری مبتنی بر هوش مصنوعی در صنعت بیمه میباشد. از منظر روش گردآوری دادهها یک پژوهش پیمایش مقطعی است. برای نیل به هدف از طرح پژوهش آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) استفاده شد. در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و در بخش ...
بیشتر
مطالعه حاضر از نظر هدف یک مطالعه کاربردی-توسعهای است که درصدد ارایه الگوی کاهش ریزش مشتریان با استفاده از مدیریت ارتباط با مشتری مبتنی بر هوش مصنوعی در صنعت بیمه میباشد. از منظر روش گردآوری دادهها یک پژوهش پیمایش مقطعی است. برای نیل به هدف از طرح پژوهش آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) استفاده شد. در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی از روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد. جامعه مشارکتکنندگان بخش کیفی شامل مدیران شرکت بیمه ایران بودند که 17 نفر با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمی نیز جامعه آماری متشکل از مدیران و کارشناسان بیمه ایران و مدیران نمایندگیهای بیمه ایران در استان گیلان، با روش اندازه اثر و تحلیل توان، 130 نفر به روش نمونهگیری خوشهای-تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها در بخش کیفی، مصاحبه نیمساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه محققساخته بود . یافتههای پژوهشی نشان داد عوامل فنی هوش مصنوعی، عوامل مدیریتی هوش مصنوعی و بازاریابی رابطهای بر مدیریت ارتباط با مشتریان تاثیر میگذارند. مدیریت ارتباط با مشتری با اثرگذاری بر شخصیسازی خدمات و مشتریگرایی منجر به بهبود تجربه مشتریان میشود. این عامل خود با اثرگذاری بر وفاداری مشتریان، رضایت مشتریان و مشارکت مشتریان به کاهش ریزش مشتریان منتهی میگردد. بنابراین مشخص شد هوش مصنوعی یک سازه زیربنایی است که از منظر فنی و مدیریتی میتواند به بهبود مدیریت ارتباط با مشتری در نمایندگیهای بیمه ایران کمک کرده و سبب کاهش رویگردانی و ریزش مشتریان شود.
مقاله پژوهشی
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
محمدتقی تقوی فرد؛ پیام حنفی زاده؛ سعیده مهری؛ ایمان رئیسی وانانی
چکیده
تغییر مدل کسبوکار استارتاپها برای تطبیق با نیازهای متغیر بازار و افزایش رقابتپذیری ضروری است، اما بیشتر مطالعات پیشین بر شرکتهای مستقر متمرکز بودهاند. همچنین برخلاف مطالعات پیشین که بیشتر به عوامل تاثیر گذار بر نوآوری مدل کسبوکار پرداختهاند، این پژوهش بهطور ویژه بر فرآیند تغییر مدل کسب وکار مبتنی بر الگوهای مدل کسب ...
بیشتر
تغییر مدل کسبوکار استارتاپها برای تطبیق با نیازهای متغیر بازار و افزایش رقابتپذیری ضروری است، اما بیشتر مطالعات پیشین بر شرکتهای مستقر متمرکز بودهاند. همچنین برخلاف مطالعات پیشین که بیشتر به عوامل تاثیر گذار بر نوآوری مدل کسبوکار پرداختهاند، این پژوهش بهطور ویژه بر فرآیند تغییر مدل کسب وکار مبتنی بر الگوهای مدل کسب وکار تمرکز دارد. در جهت برطرف کردن این شکاف علمی، هدف این مطالعه ارائه چارچوبی برای درک بهتر تغییر مدل کسب وکار استارتاپ ها بود. برای تحقق این هدف، از روش مرور نظاممند استفاده شد و پس از تعیین سؤال پژوهش، استراتژی جستوجو و غربالگری، ۹۵ مقاله معتبر منتشرشده بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۴ مورد تحلیل قرار گرفت. در ابتدا، چارچوب مفهومی اولیه بر اساس ادبیات نظری شکل گرفت و سپس با استفاده از تحلیل مضمون قیاسی-استقرایی توسعه داده شد. مضامین فراگیر شناساییشده شامل تازگی، کارایی، قفل درونی، مکملی، و انطباق بودند که در چهار بعد تغییر مدل کسب وکار شامل محتوا، ساختار، حاکمیت و جریان تحلیل شدند. هر یک از این مضامین شامل مضامین پایه مختلف هستند که نشانگر نحوه تغییر اجزای مدل کسب وکار استارتاپ ها هستند. این پژوهش با شناسایی الگوی جدید «انطباق» در کنار چهار الگوی متداول (تازگی، کارایی، قفل درونی و مکملی) و افزودن بعد «جریان» به ابعاد سه گانه محتوا، ساختار، حاکمیت، نوآوری مدل کسبوکار استارتاپها را از منظر گستردهتری بررسی میکند. نتایج نشان داد که این مضامین بهصورت همافزا عمل کرده و نقش اساسی در ایجاد مزیت رقابتی و پایداری کسبوکار ایفا میکنند.