مقاله پژوهشی
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
محمداکبر شیخ زاده؛ محمدتقی تقوی فرد؛ ایمان رئیسی ,وانانی؛ جهانیار بامداد صوفی
چکیده
تأمین مالی جمعی راهکاری اثربخش برای دستیابی به هدفهای غیرانتفاعی مؤسسات خیریه است که با بهکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات قابلگسترش است. این مطالعه باهدف ارائه مدل قصد اهدای آنلاین جهت تأمین مالی جمعی مؤسسات خیریه در ایران انجام شد. پژوهش حاضر ازنظر هدف یک پژوهش کاربردی-توسعهای است و از منظر شیوه گردآوری دادهها یک پژوهش ...
بیشتر
تأمین مالی جمعی راهکاری اثربخش برای دستیابی به هدفهای غیرانتفاعی مؤسسات خیریه است که با بهکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات قابلگسترش است. این مطالعه باهدف ارائه مدل قصد اهدای آنلاین جهت تأمین مالی جمعی مؤسسات خیریه در ایران انجام شد. پژوهش حاضر ازنظر هدف یک پژوهش کاربردی-توسعهای است و از منظر شیوه گردآوری دادهها یک پژوهش پیمایشی مقطعی محسوب میشود. جامعه مشارکتکنندگان در بخش کیفی شامل مدیران مؤسسات خیریه و اساتید دانشگاهی است. نمونهگیری با روش هدفمند انجام و با 10 مصاحبه اشباع نظری حاصل شد. در بخش کمی نیز از دیدگاه 357 نفر از خیرین و نیکوکاران استفاده شد. ابزار جمعآوری دادهها، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته میباشد. برای تجزیهوتحلیل دادههای گردآوریشده از روش تحلیل کیفی مضمون و حداقل مربعات جزئی استفاده شد. یافتههای پژوهشی نشان داد شرایط تسهیلکننده زیرساخت فنی، کیفیت و شفافیت اطلاعات وبسایت و امنیت سایت و اپلیکیشن و حفظ حریم خصوصی بر ریسک ادراکشده تأثیر میگذارند. ریسک ادراکشده بر انتظار تلاش و لذت کمک به دیگران اثر گذاشته و به انتظار عملکرد و تأثیر اجتماعی منجر میشوند. درنهایت از طریق اعتماد قصد اهدای آنلاین تقویت میشود.\
مقاله پژوهشی
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
وحید خاشعی ورنامخواستی؛ مهدی ابراهیمی؛ شهرام خلیل نژاد؛ فاطمه مطهری نژاد
چکیده
امروزه دیجیتالی شدن برای تمامی نهادها و بازارهای پولی و مالی یک الزام محسوب میشود و صنعت بانکداری نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ اما مهاجرت به سمت بانکداری دیجیتال برای بانکها کار آسانی نیست و انقلاب دیجیتال به یک چالش اساسی برای این صنعت تبدیل شده است. بانکها برای پایدار نگهداشتن کسبوکار خود نیازمند راهاندازی پلتفرمهای ...
بیشتر
امروزه دیجیتالی شدن برای تمامی نهادها و بازارهای پولی و مالی یک الزام محسوب میشود و صنعت بانکداری نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ اما مهاجرت به سمت بانکداری دیجیتال برای بانکها کار آسانی نیست و انقلاب دیجیتال به یک چالش اساسی برای این صنعت تبدیل شده است. بانکها برای پایدار نگهداشتن کسبوکار خود نیازمند راهاندازی پلتفرمهای دیجیتال و ایجاد اکوسیستمهای قوی در اطراف آنها دارند که توانایی تکامل و سازگاری با چالشهای ناشی از فضای آشفته و نامطمئنی که سازمانها در آن فعالیت میکنند و افزایش ناکارآمدیهای داخلی را داشته باشند. لذا پژوهش حاضر باهدف مدلسازی مکانیزمهای مولد تکامل اکوسیستم بانکداری دیجیتال ایران انجام شده است. برای این منظور از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. برای جمعآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته با بهرهگیری از نظرات خبرگان حوزه بانکداری دیجیتال استفاده شده است. تجزیهوتحلیل متن مصاحبههای انجامشده منتج به شناسایی 674 مضمون، 181 کد، 59 زیرمقوله و 20 مقوله گردید. نتایج پژوهش نشان میدهد عواملی بیرونی (شامل: حملات سایبری، موانع سیاسی و حاکمیتی، پیشرفت روزافزون فناوری ارتباطات و اطلاعات، تغییرات در محیط رقابتی و تضاد رابطه سرمایهگذاری در حوزه مالی و بانکی) و عوامل درونی (شامل: نداشتن زیرساخت امنیتی قوی در شبکه و ضعف در امنیت، ضعف در سرمایه انسانی دیجیتال، تغییر نیازها و خواستههای بازیگران، ضعف در مدل کسبوکار سنتی، عدم وجود چشمانداز مدیریتی به رشد بانکداری دیجیتال و الزامات نظارتی و قانونی) محرک هم-تکاملی عناصر اکوسیستم پلتفرم بانکداری دیجیتال است که با فعال شدن مکانیزمهای مولد تقویتکننده و تحولآفرین رخ میدهد. پیامدهای تکامل اکوسیستم بانکداری دیجیتال را میتوان در سه سطح کاربران، مالک و اجتماع طبقهبندی نمود.
مقاله پژوهشی
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
وحیده علیپور؛ محمدرضا سعدی؛ عاطفه مهری بازقلعه
چکیده
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تعامل با برند از طریق رسانههای اجتماعی بر وفاداری به برند از طریق ارزش ویژه برند انجام شد. پژوهش از حیث هدف کاربردی و بر مبنای روش، یک تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل مشتریان سه برند ایرانی مای، سینره و کالیستا است. حجم جامعه نامحدود در نظر گرفته شده و برای تعیین حجم نمونه از ...
بیشتر
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تعامل با برند از طریق رسانههای اجتماعی بر وفاداری به برند از طریق ارزش ویژه برند انجام شد. پژوهش از حیث هدف کاربردی و بر مبنای روش، یک تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل مشتریان سه برند ایرانی مای، سینره و کالیستا است. حجم جامعه نامحدود در نظر گرفته شده و برای تعیین حجم نمونه از ابزارG-POWER استفاده شد و حجم نمونه آماری 199 نفر محاسبه گردید. روش نمونهگیری تصادفی ساده برای جمعآوری دادهها انتخاب شد و گردآوری دادههای مورد نیاز در این پژوهش با استفاده از پرسشنامه استاندارد بومیسازی شده انجام گرفت. بهمنظور تایید روایی محتوایی از CVI و CVR و پانل خبرگان استفاده شد. بهمنظور تعیین میزان پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و پایایی همگون استفاده گردید. بهدلیل این-که دادهها، از مدلسازی نرمال تبعیت نمیکنند؛ بنابراین برای آزمون فرضیات و تحلیل مسیر از مدل معادلات ساختاری و روش حداقل مربعات جزیی و از نرم افزار PLS استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که تعامل مشتری با برند از طریق رسانههای اجتماعی میتواند بر وفاداری به برند تأثیر مثبت بگذارد. همچنین ارزش ویژه برند عامل میانجی مثبتی در رابطه میان تعامل با برند و وفاداری به برند بود. از بین سه مسیر شناختی، عاطفی و رفتاری، مسیر رفتاری با ضریب مسیر 630/0 مسیر برتر در تاثیرگذاری تعامل مشتری با برند بر وفاداری به برند میباشد.
مقاله پژوهشی
مدیریت داده، اطلاعات و دانش در حوزه کسبوکار هوشمند
ناهید انتظاریان؛ محمد مهرآیین
چکیده
فناوری های جدید در زمیته صنعت 4.0 به شرکت ها اجازه میدهد تا فرآیندهای تجاری خود را بهبود بخشند و محصولات و خدمات را از طریق دانش جدیدی تولید شده سفارشی کنند. ایجاد و اشتراک دانش جدید هم به استفاده بهینه از فناوری های جدید صنعت 4.0 و هم به تعاملات در طول زنجیره ارزش بستگی دارد. با این حال، دستیابی به مزایای کسب و کار به شدت به منابع انسانی ...
بیشتر
فناوری های جدید در زمیته صنعت 4.0 به شرکت ها اجازه میدهد تا فرآیندهای تجاری خود را بهبود بخشند و محصولات و خدمات را از طریق دانش جدیدی تولید شده سفارشی کنند. ایجاد و اشتراک دانش جدید هم به استفاده بهینه از فناوری های جدید صنعت 4.0 و هم به تعاملات در طول زنجیره ارزش بستگی دارد. با این حال، دستیابی به مزایای کسب و کار به شدت به منابع انسانی و به مهارتها و شایستگی های دیجیتالی آنها بستگی دارد. از این منظر، شرکتهایی که به پارادایم صنعت 4.0 نزدیک میشوند، باید چنین فناوریهای جدیدی را به عنوان ابزار جدیدی در نظر بگیرند که ایجاد و اشتراک دانش جدید را امکانپذیر میسازد. بنابراین، آنها باید به مهارتها و شایستگیهای دیجیتالی مورد نیاز برای مدیریت این دگرگونی فنآوری توجه کنند و ارتقای شایستگیهای داخلی را تقویت کنند. هدف تحقیق حاضر ترکیب نتایج و یافته های بدست آمده از مطالعات کیفی است. بنابراین بینش جدیدی از یافتههای مطالعات قبلی ارائه میگردد. در این پژوهش از یک رویکرد فراترکیبی برای بررسی مطالعات موردی کیفی استفاده شد که در آن رابطه بین مدیریت دانش و صنعت 4.0 و قابلیت های آنها در سازمان بررسی میشود. نتایج نشان میدهد که قابلیت های مدیریت دانش در حوزه صنعت 4.0 در دو بعد بررسی می شود: مدل های کسب و کار و نوآوری سازمانی. این تحقیق همچنین بیانگر آن است که جهت رفع چالش های سازمانی می بایست استراتژی های مدیریت دانش و سطح بلوغ فناوری های صنعت 4.0 در سازمانها درک شود.
مقاله پژوهشی
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
کامران فیضی؛ هرمز مهرانی؛ حسین وظیفه دوست؛ احسان ساده
چکیده
هدف پژوهش شناسایی مؤلفهها و ابعاد اصلی بازاریابی محتوایی دیجیتال با توجه به شرایط کشور ایران و ارائه مدل با استفاده از روش کیفی مبتنی بر راهبرد گرندد تئوری است. دادهها از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با خبرگان که شامل اساتید دانشگاه در حوزه بازاریابی محتوایی دیجیتال و مدیران و فعالان آژانسهای تبلیغات و بازاریابی دیجیتال ...
بیشتر
هدف پژوهش شناسایی مؤلفهها و ابعاد اصلی بازاریابی محتوایی دیجیتال با توجه به شرایط کشور ایران و ارائه مدل با استفاده از روش کیفی مبتنی بر راهبرد گرندد تئوری است. دادهها از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با خبرگان که شامل اساتید دانشگاه در حوزه بازاریابی محتوایی دیجیتال و مدیران و فعالان آژانسهای تبلیغات و بازاریابی دیجیتال بودند گردآوری شد. با استفاده از نمونهگیری هدفمند و پس از انجام 15 مصاحبه عمیق، اشباع نظری حاصل گردید. پس از پیادهسازی و تحلیل مصاحبهها و کدگذاری باز، محوری و انتخابی، نتایج نشان داد که بازاریابی محتوایی دیجیتال توسط شرایط علی (توسعه اینترنت، سهولت استفاده، محبوبیت فضای مجازی، سهولت ارتباط با مشتری، ویژگیهای شبکه مجازی، جذابیت بازاریابی محتواییدیجیتال، تغییر رفتار مشتریان، تغییر ساختارهای جاری)، دلایل زمینهای (ویژگیهای فردی، ویژگیهای اجتماعی)، عوامل مداخلهگر (محدودیتهای فنی، افزایش رقبا، عدم دسترسی، ناآگاهی، شدت شیوع کووید 19)، مقوله محوری (بازاریابی محتوایی دیجیتال)، راهبردها (لذتبخش نمودن، افزایش مشارکت، ارائه خدمات متنوع به کاربران، استفاده از انواع روشهای افزایش مخاطب، تبادل اطلاعات، بهبود زیرساخت، سبک مخاطب پسند، مشتریمداری) و پیامدهای (گسترش بازار، افزایش سودآوری، بسترسازی برای ایجاد برند) تحقق مییابد. نتایج حاکی از آن است که مدل پژوهش از سطح قابل قبولی برخوردار میباشد
مقاله پژوهشی
مدیریت داده، اطلاعات و دانش در حوزه کسبوکار هوشمند
محمد کاظمی؛ محمدعلی کرامتی؛ مهرزاد مینوئی
چکیده
تلاش این مقاله در جهت حل یکی از مشکلات اصلی حوزه ی بانکداری می باشد که ارتباط تنگاتنگی با حوزه ی فناوری اطلاعات دارد. ترکیب بحث مدیریتی این موضوع با حیطه ی فناوری اطلاعات یکی از مباحث مهم حوزه ی مدیریت فناوری اطلاعات را رقم خواهد زد.هدف اساسی این مقاله، خوشه بندی مشتریان بانک است.در ابتدا، تمامی ویژگی های مشتریان از پایگاه داده ی بانک ...
بیشتر
تلاش این مقاله در جهت حل یکی از مشکلات اصلی حوزه ی بانکداری می باشد که ارتباط تنگاتنگی با حوزه ی فناوری اطلاعات دارد. ترکیب بحث مدیریتی این موضوع با حیطه ی فناوری اطلاعات یکی از مباحث مهم حوزه ی مدیریت فناوری اطلاعات را رقم خواهد زد.هدف اساسی این مقاله، خوشه بندی مشتریان بانک است.در ابتدا، تمامی ویژگی های مشتریان از پایگاه داده ی بانک استخراج گردیده که استخراج برای 900 هزار مشتری و به طور تصادفی انجام گرفته است که به عنوان ورودی در اختیار روش پیشنهادی این مقاله قرار خواهد گرفت. تمامی ویژگی-های این مشتریان استخراج شد و با استفاده از نظرات کارشناسان 10 ویژگی (به جز چهار ویژگی روش LRFM) لیست گردید. روش پیشنهادی باید از بین این 10 ویژگی بتواند ویژگیهایی را برای خوشه بندی مشتریان انتخاب کند که تفکیک پذیری بیش تری را در خوشه بندی نتیجه دهد. با توجه به تعداد بالای حالات این مساله، امکان انجام دستی آن وجود ندارد و روش پیشنهادی سعی می کند با بررسی حالات مختلف، برای مشتریان هر بانک الگوی مجزایی را برای خوشه بندی ارایه دهد. همچنین، مشکل انتخاب مقدار مناسب برای تعداد خوشهها در روش K-میانگین به وسیلهی روش پیشنهادی این مقاله برطرف می گردد. نتایج حاصل، نشان از بهبود آن نسبت به روشRFM وLRFM پایه دارد.کلمات کلیدی:مدیریت ارتباط با مشتریان بانک،خوشه بندی، مدل RFM،مدل LRFM، الگوریتم ازدحام ذرات، روش K-میانگین.
مقاله پژوهشی
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
حسین رحیمی کلور؛ رحیم محمدخانی
چکیده
دنیای دیجیتال فرصتهای متعددی را برای بازاریابان فراهم میکند تا به مشتری دسترسی پیدا کنند. بااینحال، در دنیای پرسرعت، یافتن راههای جدید و نوآورانه برای تبلیغات و فروش محصولات و خدمات بسیار مهم است. با توجه به پیشرفت هوش مصنوعی و توسعه آن در حوزه تبلیغات و فروش، متخصصان در حال حاضر ابزارهایی برای بازتعریف کامل درک فعلی از برندسازی، ...
بیشتر
دنیای دیجیتال فرصتهای متعددی را برای بازاریابان فراهم میکند تا به مشتری دسترسی پیدا کنند. بااینحال، در دنیای پرسرعت، یافتن راههای جدید و نوآورانه برای تبلیغات و فروش محصولات و خدمات بسیار مهم است. با توجه به پیشرفت هوش مصنوعی و توسعه آن در حوزه تبلیغات و فروش، متخصصان در حال حاضر ابزارهایی برای بازتعریف کامل درک فعلی از برندسازی، بازاریابی، تبلیغات و فروش دارند. محبوبیت روزافزون اینترنت و افزایش استفاده از دستگاههای تلفن همراه، حجم عظیمی از دادهها را برای مصرفکنندگان تولید میکند که سیستمهای مبتنی بر هوش مصنوعی را تغذیه میکنند. این پژوهش از نوع پژوهشهای آمیخته با رویکرد کیفی و کمی است که ازنظر هدف، کاربردی و ازلحاظ نحـوه گـردآوری داده، از نوع مطالعات توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، مدیران و کارشناسان متخصص در حوزه بازاریابی دیجیتال و IT در حوزه تبلیغات و فروش، بودند که با استفاده از روش نمونهگیری گلوله برفی انتخاب شدند. در بخش کیفی ابزار گردآوری اطلاعات، بررسی کتابخانهای و مقالات، مصاحبه و در بخش کمـی پرسشنامه بود. در بخش کیفی روش تحلیل دادهها، با استفاده از تحلیل تم که با نرمافزار MAXQDA و بـا استفاده از روش کدگذاری تدوین شد و در بخش کمی، روش تحلیل بر مبنای آزمون همبستگی کندال بود. مطابق با نتایج پژوهش، 7 تم اصلی، 22 تم فرعی و 44 کد کشف شدند که شامل پیامدهای کاربرد هوش مصنوعی و یادگیری ماشین در تبلیغات و فروش بودند.
مقاله پژوهشی
علم داده، هوشمندی و تحلیلهای آینده نگر
منیژه رامشه؛ محمد حسن ملکی؛ نرگس سرلک؛ منیره فلاحت بنگده
چکیده
فینتک و فرصتهای کارآفرینی نهفته در آن، توانایی ایفای نقشی اثرگذار در توسعه صنعت مالی را داراست. بنابراین لازمه سیاستگذاری و تصمیمگیری صحیح و اثربخش در این حوزه شناسایی آینده محتمل آن است. مطالعه حاضر از حیث هدف، اکتشافی و از منظر جهتگیری، کاربردی میباشد. در این پژوهش از ابزارهای مصاحبه و پرسشنامه جهت گردآوری دادهها ...
بیشتر
فینتک و فرصتهای کارآفرینی نهفته در آن، توانایی ایفای نقشی اثرگذار در توسعه صنعت مالی را داراست. بنابراین لازمه سیاستگذاری و تصمیمگیری صحیح و اثربخش در این حوزه شناسایی آینده محتمل آن است. مطالعه حاضر از حیث هدف، اکتشافی و از منظر جهتگیری، کاربردی میباشد. در این پژوهش از ابزارهای مصاحبه و پرسشنامه جهت گردآوری دادهها استفاده شد. 28 پیشران با مرور پیشینه و مصاحبه با خبرگان استخراج گردید. جهت غربال پیشرانها در مرحله اول از پرسشنامه خبرهسنجی و روش دلفی فازی استفاده شد. سپس پیشرانهای غربال شده در مرحله قبل، از طریق پرسشنامه اولویتسنجی و تکنیک کپراس توسعهیافته رتبهبندی شدند. طبق یافتهها دو پیشران توسعه قراردادهای هوشمند در صنعت مالی و میزان گرایش نهادهای مالی به نوآوری باز بالاترین اولویت را داشته و برای نگاشت سناریوهای پژوهش استفاده شدند. بر اساس این دو پیشران 4 سناریوی عصر فرصتهای بکر، عصر مدیران محافظهکار، عصر زیرساختهای فرسوده و عصر یخی توسعه یافتند. سپس با کاربست تکنیک ماباک سناریوی عصر زیرساختهای فرسوده بهعنوان سناریوی محتمل پژوهش انتخاب گردید. پیشنهادهای پژوهش بر اساس پیشرانهای اولویتدار و سناریوی محتمل مطرح گردید. حمایتهای دولتی، تامین بودجه کافی بهمنظور ایجاد زیرساختهای لازم برای توسعه قراردادهای هوشمند توسط بانکها و یا ایجاد رابطه همکاری بین بانکها و نهادهای مالی کشور، قانونگذاری منصفانه، توسعه رگتکها و ایجاد سازگاری بین سیستمهای فعلی با فناوریهای جدید از مهمترین پیشنهادهای کاربردی پژوهش بودند.