رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
فهیمه ماه آورپور؛ داود فیض؛ مرتضی ملکی مین باش رزگاه
چکیده
فناوری واقعیت افزوده (AR) یک موضوع در حال ظهور برای مدیران در رشته_های مختلف است در حالی که ادبیات فناوری واقعیت افزوده در حال رشد است، هیچ تجزیه و تحلیل جامع از فناوری واقعیت افزوده در تحول بازاریابی وجود ندارد هدف این تحقیق پر کردن شکاف دانش با ارائه یک مرور کلی کتاب شناسی چند وجهی از ادبیات فناوری واقعیت افزوده در بازاریابی و آشکار ...
بیشتر
فناوری واقعیت افزوده (AR) یک موضوع در حال ظهور برای مدیران در رشته_های مختلف است در حالی که ادبیات فناوری واقعیت افزوده در حال رشد است، هیچ تجزیه و تحلیل جامع از فناوری واقعیت افزوده در تحول بازاریابی وجود ندارد هدف این تحقیق پر کردن شکاف دانش با ارائه یک مرور کلی کتاب شناسی چند وجهی از ادبیات فناوری واقعیت افزوده در بازاریابی و آشکار کردن روند ، زمینههای تمرکز و پایه_های فکری آن است. این مطالعه بر اساس 496 مقاله منتشر شده در Web of Science در سال_های 1996 و 2023 است. بر اساس یافته_ها ، این مفهوم عمدتا حول هفت حوزه اصلی می باشد: تعامل بین انسان و ماشین در آینده دیجیتال مارکتینگ و متاورس ، تبلیغات و پاسخ مشتری در خرید آنلاین ، چالشهای بازاریابی در صنعت 4و فنارویهای نوین ، تأثیر فناوری مجازی بر وفاداری مشتری در خرده فروشی، پذیرش فناوری برنیات رفتاری افراد درگردشگری ، بازاریابی فناوری واقعیت افزوده در فرآیند تصمیمگیری خریداران و برند و در نهایت غنای رسانههای اجتماعی در تجارت الکترونیک در زمان کرونا. در حالی که اولویتها و موضوعات تحقیقاتی در طول زمان تکامل یافته_اند ، مفاهیم کلیدی مانند تجربه خرید، رفتار خریدار، تصمیم_گیری خرید، پذیرش فناوری تکرار شده است. سه مکتب تأثیرگذار واقعیت افزوده در بازاریابی با نظریه یکپارچه، نظریه رفتار برنامه ریزی شده و نظریه ارزیابی شناختی مرتبط هستند که پایههای فکری این رشته را شکل داده_اند اما معتقدیم که تنوع بیشتری از زمینه_ها برای بررسی و توصیف فناوری واقعیت افزوده در تحول بازاریابی مورد نیاز است.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
شیوا سادات قاسمی؛ عباس خمسه؛ سیدجواد ایرانبان
چکیده
در چشم انداز معاصر صنایع فناوری محور، ادغام هوش مصنوعی در رصد فناوری برای تقویت نوآوری و حفظ رقابت ضروری است. هدف این پژوهش، توسعه چارچوبی برای رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی با تمرکز بر شرکتهای فناوری محور است. این پژوهش با رویکرد کیفی به گردآوری دادهها از طریق روش فراترکیب سندلوسکی و بارسو پرداخت. این روش با بررسی نظاممند ...
بیشتر
در چشم انداز معاصر صنایع فناوری محور، ادغام هوش مصنوعی در رصد فناوری برای تقویت نوآوری و حفظ رقابت ضروری است. هدف این پژوهش، توسعه چارچوبی برای رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی با تمرکز بر شرکتهای فناوری محور است. این پژوهش با رویکرد کیفی به گردآوری دادهها از طریق روش فراترکیب سندلوسکی و بارسو پرداخت. این روش با بررسی نظاممند 28 مقاله مرتبط با هدف پژوهش از بین 253 مقاله اولیه انجام شد. مقالههای نهایی براساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب شدند. روایی پژوهش برطبق معیارها، برگزاری جلسات با اعضای تیم پژوهش، استفاده از کارشناس و ممیزی کل فرایند برای اجماع نظری تأیید شد و پایایی نیز از طریق برنامه مهارتهای ارزیابی انتقادی مشخص شد. چارچوب رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی در شرکتهای فناوری محوردر پنج بعد ترسیم شده است: ابزارهای رصد فناوری، چرخه عمر فناوری، محیط شرکت، رویکرد شرکت در مواجهه با محیط، و ظرفیت جذب شرکت. یافتهها بر نقش محوری ابزارهای رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی تأکید میکنند، پویاییهای ظریف چرخه عمر فناوری را روشن میکنند، جنبههای چندوجهی محیط شرکت را آشکار میسازند، رویکردهای استراتژیک در مواجهه با چشمانداز فناوری درحال تحول را ترسیم میکنند، و بر ضرورت ظرفیت جذب برای استفاده موثر از فناوریهای هوش مصنوعی تأکید میکنند. این پژوهش با ارائه بینشهای عملی و راهنمایی استراتژیک، شرکتهای فناوری محور را با پایهای قوی برای پیمایش در تقاطع پیچیده هوش مصنوعی و رصد فناوری مجهز میکند، درنتیجه رشد پایدار، افزایش مزیت رقابتی و نوآوری پایدار را تسریع میکند.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
پیمان غفاری آشتیانی؛ مریم غیاث آبادی فراهانی
چکیده
پژوهش حاضر به شناسایی عوامل موثر بر مدیریت و ساماندهی کسب و کارهای مبتنی بر تجارت الکترونیک از طریق رویکرد فراترکیب پرداخته است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث ماهیت، کیفی با رویکرد اکتشافی است. جامعه پژوهش، مقالات در زمینه مدیریت و ساماندهی تجارت و کسب و کار الکترونیک به صورت مشترک یا مجزا است. روش جمع آوری اطلاعات روش اسنادی- کتابخانه ...
بیشتر
پژوهش حاضر به شناسایی عوامل موثر بر مدیریت و ساماندهی کسب و کارهای مبتنی بر تجارت الکترونیک از طریق رویکرد فراترکیب پرداخته است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث ماهیت، کیفی با رویکرد اکتشافی است. جامعه پژوهش، مقالات در زمینه مدیریت و ساماندهی تجارت و کسب و کار الکترونیک به صورت مشترک یا مجزا است. روش جمع آوری اطلاعات روش اسنادی- کتابخانه ای با بهره وری از روش فراترکیب و روش نمونه گیری نیز بر اساس معیارهای ورود و خروج در روش پریزما انتخاب گردیده است. در راستای پاسخ به سوالات پژوهش، 96 مقاله مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت که منجر به استخراج 15 مقوله و 95 کدمعنادار شده است. در پایان نتایج حاکی از آن است که مدیریت کسب و کارهای مبتنی بر تجارت الکترونیک دربردارنده مولفههای فروش آنلاین، بازاریابی دیجیتال، تأمین کنندگان، رهبری، محصول یا خدمات، منابع انسانی، فرهنگ سازمانی، مشتری، بازار و ساختار سازمانی است. همچنین ساماندهی کسب و کارهای مبتنی بر تجارت الکترونیک شامل بعد فنی، سازمانی، محیطی، اقتصادی و بعد مالی میباشد.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
محمداکبر شیخ زاده؛ محمدتقی تقوی فرد؛ ایمان رئیسی ,وانانی؛ جهانیار بامداد صوفی
چکیده
تأمین مالی جمعی راهکاری اثربخش برای دستیابی به هدفهای غیرانتفاعی مؤسسات خیریه است که با بهکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات قابلگسترش است. این مطالعه باهدف ارائه مدل قصد اهدای آنلاین جهت تأمین مالی جمعی مؤسسات خیریه در ایران انجام شد. پژوهش حاضر ازنظر هدف یک پژوهش کاربردی-توسعهای است و از منظر شیوه گردآوری دادهها یک پژوهش ...
بیشتر
تأمین مالی جمعی راهکاری اثربخش برای دستیابی به هدفهای غیرانتفاعی مؤسسات خیریه است که با بهکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات قابلگسترش است. این مطالعه باهدف ارائه مدل قصد اهدای آنلاین جهت تأمین مالی جمعی مؤسسات خیریه در ایران انجام شد. پژوهش حاضر ازنظر هدف یک پژوهش کاربردی-توسعهای است و از منظر شیوه گردآوری دادهها یک پژوهش پیمایشی مقطعی محسوب میشود. جامعه مشارکتکنندگان در بخش کیفی شامل مدیران مؤسسات خیریه و اساتید دانشگاهی است. نمونهگیری با روش هدفمند انجام و با 10 مصاحبه اشباع نظری حاصل شد. در بخش کمی نیز از دیدگاه 357 نفر از خیرین و نیکوکاران استفاده شد. ابزار جمعآوری دادهها، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته میباشد. برای تجزیهوتحلیل دادههای گردآوریشده از روش تحلیل کیفی مضمون و حداقل مربعات جزئی استفاده شد. یافتههای پژوهشی نشان داد شرایط تسهیلکننده زیرساخت فنی، کیفیت و شفافیت اطلاعات وبسایت و امنیت سایت و اپلیکیشن و حفظ حریم خصوصی بر ریسک ادراکشده تأثیر میگذارند. ریسک ادراکشده بر انتظار تلاش و لذت کمک به دیگران اثر گذاشته و به انتظار عملکرد و تأثیر اجتماعی منجر میشوند. درنهایت از طریق اعتماد قصد اهدای آنلاین تقویت میشود.\
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
وحید خاشعی ورنامخواستی؛ مهدی ابراهیمی؛ شهرام خلیل نژاد؛ فاطمه مطهری نژاد
چکیده
امروزه دیجیتالی شدن برای تمامی نهادها و بازارهای پولی و مالی یک الزام محسوب میشود و صنعت بانکداری نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ اما مهاجرت به سمت بانکداری دیجیتال برای بانکها کار آسانی نیست و انقلاب دیجیتال به یک چالش اساسی برای این صنعت تبدیل شده است. بانکها برای پایدار نگهداشتن کسبوکار خود نیازمند راهاندازی پلتفرمهای ...
بیشتر
امروزه دیجیتالی شدن برای تمامی نهادها و بازارهای پولی و مالی یک الزام محسوب میشود و صنعت بانکداری نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ اما مهاجرت به سمت بانکداری دیجیتال برای بانکها کار آسانی نیست و انقلاب دیجیتال به یک چالش اساسی برای این صنعت تبدیل شده است. بانکها برای پایدار نگهداشتن کسبوکار خود نیازمند راهاندازی پلتفرمهای دیجیتال و ایجاد اکوسیستمهای قوی در اطراف آنها دارند که توانایی تکامل و سازگاری با چالشهای ناشی از فضای آشفته و نامطمئنی که سازمانها در آن فعالیت میکنند و افزایش ناکارآمدیهای داخلی را داشته باشند. لذا پژوهش حاضر باهدف مدلسازی مکانیزمهای مولد تکامل اکوسیستم بانکداری دیجیتال ایران انجام شده است. برای این منظور از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. برای جمعآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته با بهرهگیری از نظرات خبرگان حوزه بانکداری دیجیتال استفاده شده است. تجزیهوتحلیل متن مصاحبههای انجامشده منتج به شناسایی 674 مضمون، 181 کد، 59 زیرمقوله و 20 مقوله گردید. نتایج پژوهش نشان میدهد عواملی بیرونی (شامل: حملات سایبری، موانع سیاسی و حاکمیتی، پیشرفت روزافزون فناوری ارتباطات و اطلاعات، تغییرات در محیط رقابتی و تضاد رابطه سرمایهگذاری در حوزه مالی و بانکی) و عوامل درونی (شامل: نداشتن زیرساخت امنیتی قوی در شبکه و ضعف در امنیت، ضعف در سرمایه انسانی دیجیتال، تغییر نیازها و خواستههای بازیگران، ضعف در مدل کسبوکار سنتی، عدم وجود چشمانداز مدیریتی به رشد بانکداری دیجیتال و الزامات نظارتی و قانونی) محرک هم-تکاملی عناصر اکوسیستم پلتفرم بانکداری دیجیتال است که با فعال شدن مکانیزمهای مولد تقویتکننده و تحولآفرین رخ میدهد. پیامدهای تکامل اکوسیستم بانکداری دیجیتال را میتوان در سه سطح کاربران، مالک و اجتماع طبقهبندی نمود.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
وحیده علیپور؛ محمدرضا سعدی؛ عاطفه مهری بازقلعه
چکیده
فناوری جدید پلتفرم رسانههای اجتماعی مکانیسمها و ابزارهای ارتباطی جدیدی را ایجاد میکند که شرکتها میتوانند برای تعامل با مشتریان بالفعل و بالقوه به آنها تکیه کنند. این مطالعه باهدف بررسی تأثیر تعامل با برند از طریق رسانههای اجتماعی بر وفاداری به برند از طریق ارزش ویژه برند انجام شد. پژوهش از حیث هدف کاربردی و بر مبنای ...
بیشتر
فناوری جدید پلتفرم رسانههای اجتماعی مکانیسمها و ابزارهای ارتباطی جدیدی را ایجاد میکند که شرکتها میتوانند برای تعامل با مشتریان بالفعل و بالقوه به آنها تکیه کنند. این مطالعه باهدف بررسی تأثیر تعامل با برند از طریق رسانههای اجتماعی بر وفاداری به برند از طریق ارزش ویژه برند انجام شد. پژوهش از حیث هدف کاربردی و بر مبنای روش، یک تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل مشتریان سه برند ایرانی مای، سینره و کالیستا است. حجم جامعه نامحدود در نظر گرفتهشده و برای تعیین حجم نمونه از ابزار G-POWER استفاده شد و حجم نمونه آماری 199 نفر محاسبه گردید. روش نمونهگیری تصادفی ساده برای جمعآوری دادهها انتخاب شد و گردآوری دادههای موردنیاز در این پژوهش با استفاده از پرسشنامه استاندارد بومیسازی شده انجام گرفت. بهمنظور تأیید روایی محتوایی از CVI و CVR و پانل خبرگان استفاده شد. بهمنظور تعیین میزان پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و پایایی همگون استفاده گردید. بهدلیل اینکه دادهها، از مدلسازی نرمال تبعیت نمیکنند؛ بنابراین برای آزمون فرضیات و تحلیل مسیر از مدل معادلات ساختاری و روش حداقل مربعات جزیی و از نرمافزار PLS استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که تعامل مشتری با برند از طریق رسانههای اجتماعی میتواند بر وفاداری به برند تأثیر مثبت بگذارد. همچنین ارزش ویژه برند عامل میانجی مثبتی در رابطه میان تعامل با برند و وفاداری به برند بود. از بین سه مسیر شناختی، عاطفی و رفتاری، مسیر رفتاری با ضریب مسیر 630/0 مسیر برتر در تأثیرگذاری تعامل مشتری با برند بر وفاداری به برند میباشد. سایر نتایج در قالب بحث و نتیجهگیری در پژوهش آمده است.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
کامران فیضی؛ هرمز مهرانی؛ حسین وظیفه دوست؛ احسان ساده
چکیده
هدف پژوهش شناسایی مؤلفهها و ابعاد اصلی بازاریابی محتوایی دیجیتال با توجه به شرایط کشور ایران و ارائه مدل با استفاده از روش کیفی مبتنی بر راهبرد گرندد تئوری است. دادهها از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با خبرگان که شامل اساتید دانشگاه در حوزه بازاریابی محتوایی دیجیتال و مدیران و فعالان آژانسهای تبلیغات و بازاریابی دیجیتال ...
بیشتر
هدف پژوهش شناسایی مؤلفهها و ابعاد اصلی بازاریابی محتوایی دیجیتال با توجه به شرایط کشور ایران و ارائه مدل با استفاده از روش کیفی مبتنی بر راهبرد گرندد تئوری است. دادهها از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با خبرگان که شامل اساتید دانشگاه در حوزه بازاریابی محتوایی دیجیتال و مدیران و فعالان آژانسهای تبلیغات و بازاریابی دیجیتال بودند گردآوری شد. با استفاده از نمونهگیری هدفمند و پس از انجام 15 مصاحبه عمیق، اشباع نظری حاصل گردید. پس از پیادهسازی و تحلیل مصاحبهها و کدگذاری باز، محوری و انتخابی، نتایج نشان داد که بازاریابی محتوایی دیجیتال توسط شرایط علی (توسعه اینترنت، سهولت استفاده، محبوبیت فضای مجازی، سهولت ارتباط با مشتری، ویژگیهای شبکه مجازی، جذابیت بازاریابی محتواییدیجیتال، تغییر رفتار مشتریان، تغییر ساختارهای جاری)، دلایل زمینهای (ویژگیهای فردی، ویژگیهای اجتماعی)، عوامل مداخلهگر (محدودیتهای فنی، افزایش رقبا، عدم دسترسی، ناآگاهی، شدت شیوع کووید 19)، مقوله محوری (بازاریابی محتوایی دیجیتال)، راهبردها (لذتبخش نمودن، افزایش مشارکت، ارائه خدمات متنوع به کاربران، استفاده از انواع روشهای افزایش مخاطب، تبادل اطلاعات، بهبود زیرساخت، سبک مخاطب پسند، مشتریمداری) و پیامدهای (گسترش بازار، افزایش سودآوری، بسترسازی برای ایجاد برند) تحقق مییابد. نتایج حاکی از آن است که مدل پژوهش از سطح قابل قبولی برخوردار میباشد
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
حسین رحیمی کلور؛ رحیم محمدخانی
چکیده
دنیای دیجیتال فرصتهای متعددی را برای بازاریابان فراهم میکند تا به مشتری دسترسی پیدا کنند. بااینحال، در دنیای پرسرعت، یافتن راههای جدید و نوآورانه برای تبلیغات و فروش محصولات و خدمات بسیار مهم است. باتوجهبه پیشرفت هوش مصنوعی و توسعه آن در حوزه تبلیغات و فروش، متخصصان در حال حاضر ابزارهایی برای بازتعریف کامل درک فعلی از برندسازی، ...
بیشتر
دنیای دیجیتال فرصتهای متعددی را برای بازاریابان فراهم میکند تا به مشتری دسترسی پیدا کنند. بااینحال، در دنیای پرسرعت، یافتن راههای جدید و نوآورانه برای تبلیغات و فروش محصولات و خدمات بسیار مهم است. باتوجهبه پیشرفت هوش مصنوعی و توسعه آن در حوزه تبلیغات و فروش، متخصصان در حال حاضر ابزارهایی برای بازتعریف کامل درک فعلی از برندسازی، بازاریابی، تبلیغات و فروش دارند. محبوبیت روزافزون اینترنت و افزایش استفاده از دستگاههای تلفن همراه، حجم عظیمی از دادهها را برای مصرفکنندگان تولید میکند که سیستمهای مبتنی بر هوش مصنوعی را تغذیه میکنند. این پژوهش از نوع پژوهشهای آمیخته با رویکرد کیفی و کمی است که ازنظر هدف، کاربردی و ازلحاظ نحـوه گـردآوری داده، از نوع مطالعات توصیفی پیمایشی است. ابزار گردآوری دادهها در بخش کیفی بررسی کتابخانهای، مقالات و مصاحبه نیمهساختاریافته با 18 نفر از مدیران و کارشناسان متخصص در حوزه بازاریابی دیجیتال و IT در حوزه تبلیغات و فروش، بودند که با استفاده از روش نمونهگیری گلولهبرفی انتخاب شدند. روش تحلیل دادهها در بخش کیفی، با استفاده از تحلیلتم که با نرمافزار MAXQDA و بـا استفاده از روش کدگذاری تدوین شد. در بخش کمـی نمونهگیری بهصورت هدفمند با 35 نفر از خبرگان و متخصصان بازاریابی دیجیتال و گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه، روش تحلیل بر مبنای آزمون همبستگی کندال بود. مطابق با نتایج پژوهش، 7 تم اصلی، 22 تم فرعی و 44 کد کشف شدند که شامل پیامدهای کاربرد هوش مصنوعی و یادگیری ماشین در تبلیغات و فروش بودند. یافتههای پژوهش برای بازاریابان و فعالان حوزه تبلیغات و فروش میتواند نتایج حائز اهمیتی داشته باشد. ازجمله پیامدهای کاربرد هوش مصنوعی و یادگیری ماشین میتوان به مواردی مانند درک، شناخت و آشکارسازی نیازها و خواستههای مصرفکننده، طبقهبندی تبلیغات هدف، تکامل هوشمند تبلیغات تجاری، نوآوری در فروش، توسعه کانال فروش و بهینهسازی زمینههای استفاده از هوش مصنوعی در آژانس تبلیغاتی اشاره کرد.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
قاسم زارعی؛ رحیم محمدخانی
چکیده
همگرایی فناوری اطلاعات، رسانهها و ارتباطات، رفتار مصرفکننده را ازنظر جستجو، به دست آوردن، پردازش و پاسخ به اطلاعات یا خدمات شرکت تغییر داده است. توانایی یک شرکت در برنامهریزی، پیادهسازی و مدیریت بازاریابی دیجیتال برای افزایش رقابتپذیری آن در چشم مصرفکنندگان، قابلیت بازاریابی دیجیتال نامیده میشود. هدف از این پژوهش طراحی ...
بیشتر
همگرایی فناوری اطلاعات، رسانهها و ارتباطات، رفتار مصرفکننده را ازنظر جستجو، به دست آوردن، پردازش و پاسخ به اطلاعات یا خدمات شرکت تغییر داده است. توانایی یک شرکت در برنامهریزی، پیادهسازی و مدیریت بازاریابی دیجیتال برای افزایش رقابتپذیری آن در چشم مصرفکنندگان، قابلیت بازاریابی دیجیتال نامیده میشود. هدف از این پژوهش طراحی مدل ارتقا قابلیتهای بازاریابی با تأکید بر شاخصهای استفاده از بازاریابی دیجیتال در شرکتهای صنعتی است. این پژوهش از نوع پژوهشهای آمیخته با رویکرد کیفی و کمی است که ازنظر هدف، کاربردی و ازلحاظ نحـوه گـردآوری داده، از نوع مطالعات پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، مدیران و خبرگان در زمینه بازاریابی دیجیتال شرکتهای صنعتی و اساتید دانشـگاهی بودند که با استفاده از روش نمونهگیری گلوله برفی انتخاب شدند. در بخش کیفی ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه و در بخش کمـی پرسشنامه بود که برای شناسایی مقولهها، از مصاحبه نیمه ساختاریافته و از پرسشنامه بهمنظور اعتباریابی الگو اسـتفاده شـد. در بخش کیفی روش تحلیل دادهها، رویکرد نظریه داده بنیاد با روش استراوس و کوربین بود که با استفاده از نرمافزار MAXQDA و بـا استفاده از روش کدگذاری تدوین شد و در بخش کمی، روش تحلیل بر مبنای آزمون همبستگی کندال بود. بهمنظور بررسی روایی پژوهش بخش کیفی، از مدل کرسول به همراه روایی محتوایی و پایایی درون کدگذار و میان کدگـذار و در بخـش کمـی بهمنظور آزمون روایی پژوهش از روایـی اعتبار محتوا و باز آزمون بهره گرفته شد
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
منوچهر کرباسی؛ قنبر عباس پور اسفدن؛ سیده صدیقه جلالپور؛ پیمان حاجی زاده
چکیده
امروزه توسعه پارکهای علم و فناوری و بهبود عملکرد آنها در گروی همکاری با صنعت و دانشگاه و ارتباط با محیط و مراکز مرتبط است. از اینرو شناسایی شبکه همکاری و شاخصهای شبکهسازی در پارکهای علم و فناوری حائز اهمیت است. هدف این پژوهش شناسایی شاخصهای شبکهسازی در پارکهای علم و فناوری است. روش پژوهش حاضر کیفی بوده و در آن از سه روش ...
بیشتر
امروزه توسعه پارکهای علم و فناوری و بهبود عملکرد آنها در گروی همکاری با صنعت و دانشگاه و ارتباط با محیط و مراکز مرتبط است. از اینرو شناسایی شبکه همکاری و شاخصهای شبکهسازی در پارکهای علم و فناوری حائز اهمیت است. هدف این پژوهش شناسایی شاخصهای شبکهسازی در پارکهای علم و فناوری است. روش پژوهش حاضر کیفی بوده و در آن از سه روش فراترکیب، دلفی فازی و دیماتل استفاده شد. جستجو در پایگاههای اطلاعاتی فارسی و انگلیسی انجام و10 مطالعه مرتبط شناسایی، مورد بررسی قرارگرفت. برای تأیید شاخصهای شبکهسازی مستخرج از ادبیات نظری، از 13 نفر از خبرگان و مدیران پارک فناوری پردیس نظرسنجی و شاخصها با استفاده از روش دلفی فازی توسط خبرگان تأیید شد. به منظور ترسیم مدل علّی روابط بین شاخصها از روش دیماتل استفاده شد. دادهها با استفاده از نرمافزار اکسل تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد شبکهسازی در پارکهای علم و فناوری دارای 15 شاخص از قبیل ارتقاء سطح محصولات، اطلاعات، افزایش سهم بازار، اهداف و ایجاد ارزش است. از نظر خبرگان، شاخص افزایش سهم بازار در اولویت اول و یادگیری سازمانی در آخرین رتبه قرار میگیرد. ترسیم مدل علّی شبکهسازی نشان داد، شاخصهایی مانند مدیریت، یادگیری سازمانی، اطلاعات و دانش از شاخصهای اثرگذار هستند. شاخص هائی نظیر توسعه محصول جدید، فرصتسازی بازار، روابط و بهرهبرداری از فرصت نیز از شاخصهای تأثیرپذیر در شبکهسازی پارک-های علم و فناوری هستند.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
سروش قاضی نوری؛ سهراب آقازاده مسرور؛ محمد نقی زاده؛ مجتبی حاجیان حیدری
چکیده
کاهش حاشیه سود و از بین رفتن مزیتهای رقابتی گذشته شرکتها در صنایع فرایندی را به سمت نوآوری با استفاده از قابلیت های دیجیتال برده است این مهم نیازمند ایجاد همراستایی راهبردی بین قابلیت های دیجیتال و برنامه ها و تصمیمات نوآوری است. این پژوهش با هدف بررسی ابعاد همراستایی متغیرهای قابلیت دیجیتال و استراتژی نوآوری و ایجاد چارچوبی برای ...
بیشتر
کاهش حاشیه سود و از بین رفتن مزیتهای رقابتی گذشته شرکتها در صنایع فرایندی را به سمت نوآوری با استفاده از قابلیت های دیجیتال برده است این مهم نیازمند ایجاد همراستایی راهبردی بین قابلیت های دیجیتال و برنامه ها و تصمیمات نوآوری است. این پژوهش با هدف بررسی ابعاد همراستایی متغیرهای قابلیت دیجیتال و استراتژی نوآوری و ایجاد چارچوبی برای سنجش آن انجام گرفته است. ابتدا با بررسی پیشینه مطالعات چارچوبی برای سنجش هر یک از متغیرها شکل گرفت و در ادامه پرسشنامهای برای تحلیل ساختاری تأییدی مفاهیم و ابعاد شناسایی شده تدوین شد. این پرسشنامه با نظر 99 نفر از متخصصان مدیریت نوآوری، فناوریهای دیجیتال در صنعت و دانشگاه تکمیل شده است در نتیجه مشخص شد که برای سنجش میزان همراستایی بین قابلیت های دیجیتال و استراتژی نوآوری، می-توان خلق ارزش دیجیتال و فرایند نوآوری دیجیتال را برای استراتژی نوآوری، زیرساخت نوآوری دیجیتال و قابلیت نوآوری دیجیتال را برای قابلیت دیجیتال و همچنین مکمل بودن، موازنه و هماهنگی را برای متغیر همراستایی به عنوان ابعاد سنجش در نظر گرفت.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
عطیه مقدم منفرد؛ عباس طلوعی اشلقی؛ رضا احتشام راثی
چکیده
با توجه به اینکه مخاطبان، محور اصلی ژورنالیسم واقعیت مجازی به شمار میآیند؛ بنابراین، هرگونه مطالعه در این حوزه بدون درک و شناخت این افراد، امری ناقص و بیهوده خواهد بود. بنابراین، به طور کلی سعی بر ان است که بر نقش فعالانه مخاطبان در چگونگی شکلگیری و روند رو به رشد این صنعت تمرکز شود. کیفیت تجربه فرد از روایت خبری ارائه شده توسط ژورنالیسم ...
بیشتر
با توجه به اینکه مخاطبان، محور اصلی ژورنالیسم واقعیت مجازی به شمار میآیند؛ بنابراین، هرگونه مطالعه در این حوزه بدون درک و شناخت این افراد، امری ناقص و بیهوده خواهد بود. بنابراین، به طور کلی سعی بر ان است که بر نقش فعالانه مخاطبان در چگونگی شکلگیری و روند رو به رشد این صنعت تمرکز شود. کیفیت تجربه فرد از روایت خبری ارائه شده توسط ژورنالیسم واقعیت مجازی علاوه بر فاکتورهای تکنولوژیکی که پیش نیاز ساخت یک قطعه به شمار میآیند، وابسته به پارامترهای بسیاری است که مهمترین آنها مرتبط با علوم شناختی و رفتاری مخاطبان است. در این راستا، این مقاله نیز با تکیه بر مطالعات مربوط به کاربران و همچنین مصاحبه عمیق با افراد خبره حوزه ژورنالیسم و علوم شناختی، با استفاده از روش دادهبنیاد به شناسایی مقولههای تاثیرگذار بر عمق غوطهوری تجربه شده توسط افراد پرداخته و در نهایت مدلی مفهومی ارائه کرده است. در این مدل، «درگیری کاربر با محیط» به عنوان مقوله محوری شناسایی شد. این مقوله متاثر از عوامل زمینهای چون «ویژگیهای دموگرافیک کاربران» و «نوع خبر»، و همچنین عوامل مداخلهگر «تروما» و «عوامل بازدارنده استفاده از فناوری واقعیت مجازی» است. از سوی دیگر سه مقوله «شناخت»، «روایتگری» و «چگونگی ساخت قطعه» شرایط علی را فراهم کردند که زمینهساز غوطهور شدن مخاطب در روایت خبری است. در نهایت، «تمرکز بر فاکتورهای شناختی مخاطب» در ساخت قطعهها و به طور کلی اولویت قرار دادن کاربران راهبرد پیشنهادی بوده که دو پیامد «افزایش غوطهوری» و «تغییر هنجارها و رفتارها» را به همراه داشت.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
جواد نظریان جشن آبادی؛ محمدحسین رونقی؛ مسلم علیمحمدلو؛ ابوالقاسم ابراهیمی
چکیده
بلوغ هوشمندی کسبوکار، نتیجهای از تکامل و پیشرفت فناوری و رویکردهای مدیریتی است که با استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته مانند هوش مصنوعی و تحلیل دادهها، به ارائه اطلاعات دقیق، تحلیلهای پیشبینی و بهبود تصمیمات در سازمانها کمک میکند. علیرغم بلوغ فنی که کارایی و عملکرد سازمانها را در طول زمان بهبود میبخشد، هوشمندی کسبوکار ...
بیشتر
بلوغ هوشمندی کسبوکار، نتیجهای از تکامل و پیشرفت فناوری و رویکردهای مدیریتی است که با استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته مانند هوش مصنوعی و تحلیل دادهها، به ارائه اطلاعات دقیق، تحلیلهای پیشبینی و بهبود تصمیمات در سازمانها کمک میکند. علیرغم بلوغ فنی که کارایی و عملکرد سازمانها را در طول زمان بهبود میبخشد، هوشمندی کسبوکار فاصله زیادی تا تبدیلشدن به روند اصلی در سازمانها دارد. باتوجهبه پژوهشهای متعدد در حوزه هوشمندی کسبوکار، هدف این پژوهش ارائه چارچوب عوامل مؤثر بر بلوغ هوشمندی کسبوکار با استفاده از رویکرد فراترکیب بود. بهمنظور رسیدن به چارچوبی جامع که دربرگیرنده همه عوامل بلوغ هوشمندی کسبوکار باشد، 221 پژوهش علمی مرور شدند. کدهای مربوطه با استفاده از تحلیل محتوا در روش فراترکیب استخراج شدند. مقولهها با استفاده از روش مدلسازی ساختاری تفسیری جامع، سطحبندی شدند و تأثیرگذارترین آنها مشخص شدند. یافتهها نشان میدهند که در مجموع 93 کد استخراج شده که در 6 مقوله تقسیم شدند. این مقولهها شامل عوامل سازمان و مدیریت، محیط، زیرساخت فناوری، منابع انسانی – دانش، مدیریت داده و تحلیل داده هستند. مقولههای زیرساخت فناوری، مدیریت داده و تحلیل داده در سطح سه قرار گرفتند و بیشترین تأثیر را بر بلوغ هوشمندی کسبوکار دارند.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
وحید شریفی؛ غلامرضا هاشم زاده خوراسگانی؛ سید علیرضا درخشان؛ اشرف شاه منصوری؛ ابو تراب علیرضایی
چکیده
در سالهای اخیر مطالعات پیرامون پارادایم تولید اجتماعی و کاربردهای آن بعنوان یک پارادایم جدید تولیدی، توسعه یافته و منجر به تولید دانش متنوع و پراکندهای در این زمینه شده است. شناخت زیر حوزهها، موضوعات جدید و روند تحقیقاتی پارادایم تولید اجتماعی میتواند کمک شایانی به پژوهشگران این حوزه نماید. پژوهش حاضر باهدف شناسایی و دستهبندی ...
بیشتر
در سالهای اخیر مطالعات پیرامون پارادایم تولید اجتماعی و کاربردهای آن بعنوان یک پارادایم جدید تولیدی، توسعه یافته و منجر به تولید دانش متنوع و پراکندهای در این زمینه شده است. شناخت زیر حوزهها، موضوعات جدید و روند تحقیقاتی پارادایم تولید اجتماعی میتواند کمک شایانی به پژوهشگران این حوزه نماید. پژوهش حاضر باهدف شناسایی و دستهبندی پژوهشهای حوزه تولید اجتماعی، شناخت زیر حوزهها و دستیابی به دیدگاه منسجمی از روند تحقیقاتی آن صورت گرفته است. این پژوهش با استفاده از تجزیه و تحلیلهای کتابسنجی، به بررسی حوزه تحقیقاتی تولید اجتماعی پرداخته است. دادههای این پژوهش از 200 مقاله پایگاه داده اسکوپوس جمعآوریشده و بر روی آنها تحلیل تحلیل هم رخدادی کلمات کلیدی و زوج کتابشناختی انجامگرفته و بدین روش زیر حوزهها و روند تحقیقاتی این حوزه شناسایی شده است.بر اساس یافتههای این مطالعه، تحقیقات حوزه تولید اجتماعی در 5 خوشه دستهبندی شده و نیز مشخصشده است که در سالهای اخیر موضوعاتی مانند رایانش ابری، تولید هوشمند، بلاک چین، اینترنت اشیا، سیستمهای سایبری فیزیکی اجتماعی، سیستمهای نوآوری، جامعه5.0 و دوقلوهای دیجیتال در پژوهشهای این حوزه بیشتر موردتوجه قرارگرفتهاند. این تحقیق چارچوبی از مفاهیم و موضوعات اصلی مورد توجه در حوزه تحقیقاتی تولید اجتماعی ارائه میدهد که دیدگاهی جامع برای محققان این حوزه فراهم میسازد که میتواند یاری رسان آنان را در انتخاب مسیر تحقیقاتیشان باشد.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
محمد باشکوه اجیرلو؛ گلثوم اکبری آرباطان؛ مهدی ابراهیم زاده
چکیده
اگرچه دیجیتالیشدن امکانات مهمی را بهارمغان میآورد، پیادهسازی فناوریهای آن در عمل میتواند چالشبرانگیز باشد. یکی از پیشرفتهای عمده کنونی دراین زمینه کشف پتانسیل بازیوارسازی برای توانمندی شرکتهای دانشبنیان است. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفههای کیفی اجرای بازیوارسازی در محیطکاری شرکتهای دانشبنیان ...
بیشتر
اگرچه دیجیتالیشدن امکانات مهمی را بهارمغان میآورد، پیادهسازی فناوریهای آن در عمل میتواند چالشبرانگیز باشد. یکی از پیشرفتهای عمده کنونی دراین زمینه کشف پتانسیل بازیوارسازی برای توانمندی شرکتهای دانشبنیان است. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفههای کیفی اجرای بازیوارسازی در محیطکاری شرکتهای دانشبنیان انجام گرفته است. این پژوهش دارای رویکرد کیفی است از طریق مصاحبههای عمیق نیمهساختارمند به تدوین و اعتباریابی چارچوب مفهومی با روش تحلیل مضمون پرداخته است. جامعه آماری شامل صاحبنظران شرکتهای دانشبنیان هستند که از بین آنها ۱۲نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و در این مطالعه مشارکت کردند. تعداد نمونهها از قاعده اشباع پیروی میکند. یافتههای پژوهش نشان میدهد. مفاهیم در قالب 4 مضمون اصلی شامل فرایند پذیرش با 2 مضمون سازماندهنده، راهبردهای ارتقایی با 4 مضمون سازماندهنده، راهبردهای توسعه و طراحی با 4 مضمون سازماندهنده، بسترهای ارزیابی و اجرایی با 3 مضمون سازماندهنده شناسایی شدند. بازیوارسازی در واقع امکانات مختلفی را برای افزایش انگیزه کارکنان برای فعالیتهای دانشبنیان فراهم میکند. اما برای آشکارکردن پتانسیل خود، به یک محیط مناسب نیاز دارد.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
اسماعیل مزروعی نصرابادی؛ زهرا صادقی آرانی؛ مصطفی سلمان نژاد
چکیده
پیادهسازی صنعت 4.0 در بخش بهداشت و درمان به منظور ارتقاء سلامت جامعه اهمیت بسیار زیادی دارد. بدین منظور، شناسایی عوامل کلیدی موفقیت پیادهسازی صنعت 4.0 در بخش بهداشت و درمان، مدلسازی آنها و تحلیل سناریو به منظور مداخلههای هدفمند، اهمیت بسیاری دارد. این مورد در تحقیقات قبلی بررسی نشده و این تحقیق به منظور پر کردن این خلأ تحقیقاتی ...
بیشتر
پیادهسازی صنعت 4.0 در بخش بهداشت و درمان به منظور ارتقاء سلامت جامعه اهمیت بسیار زیادی دارد. بدین منظور، شناسایی عوامل کلیدی موفقیت پیادهسازی صنعت 4.0 در بخش بهداشت و درمان، مدلسازی آنها و تحلیل سناریو به منظور مداخلههای هدفمند، اهمیت بسیاری دارد. این مورد در تحقیقات قبلی بررسی نشده و این تحقیق به منظور پر کردن این خلأ تحقیقاتی انجام شده است. این تحقیق در 2 مرحله کیفی و کمی انجام شده است. جامعه آماری در هر دو مرحله خبرگان و شیوه نمونهگیری قضاوتی و گلوله برفی است. حجم جامعه در مرحله اول بر اساس اشباع نظری برابر با 17 و در مرحله دوم برابر با 10 نفر تعیین گردید. شیوه تحلیل دادهها در مرحله اول تحلیل تماتیک و در مرحله دوم نقشه شناختی فازی است. نتایج نشان داد «مدیران توانمند»، «حمایت و همکاری» و « نیروی انسانی توانمند» دارای بیشترین تأثیرگذاری، «مدیریت پروژه»، «برنامهریزی مناسب» و «حمایت و همکاری» دارای بیشترین تأثیرپذیری و «حمایت و همکاری»، «برنامهریزی مناسب» و «مدیریت پروژه» دارای بیشترین مرکزیت هستند. 3 سناریوی روبهجلو و سه سناریوی روبه عقب برای مداخله اثربخشتر طراحی گردید. پیشنهاد میشود با ارتقاء سیستم آموزشی سازمان، تقویت سیستم جانشین پروری، قراردادهای شفاف و ارتقاء کیفیت مدیریت منابع انسانی در راستای تحقق متغیرهای مستقل حرکت شود.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
امیر والافر؛ مرتضی ملکی مین باش رزگاه؛ عظیم زارعی؛ داود فیض
چکیده
فناوری بلاک چین یکی از امیدوارکنندهترین فناوریهای قرن حاضر است که پتانسیل ایجاد تغییرات اساسی در مدلهای کسبوکار در طیف گستردهای از صنایع را دارد. پژوهش حاضر به دنبال شناسایی پیشایندهای توسعه بازاریابی دیجیتال مبتنی بر فناوری بلاک چین از دیدگاه متخصصین بازاریابی در صنعت هوانوردی است.این پژوهش از نظر جهت گیری کاربردی ...
بیشتر
فناوری بلاک چین یکی از امیدوارکنندهترین فناوریهای قرن حاضر است که پتانسیل ایجاد تغییرات اساسی در مدلهای کسبوکار در طیف گستردهای از صنایع را دارد. پژوهش حاضر به دنبال شناسایی پیشایندهای توسعه بازاریابی دیجیتال مبتنی بر فناوری بلاک چین از دیدگاه متخصصین بازاریابی در صنعت هوانوردی است.این پژوهش از نظر جهت گیری کاربردی و از منظرفلسفی اثبات گرایانه است که با استفاده از روش آمیخته کیو انجام شده است. در این مطالعه نخست با مرور ادبیات و مصاحبه نیمه ساختاریافته پیشایندهای توسعه بازاریابی دیجیتال مبتنی برفناوری بلاک چین استخراج و با کمک خبرگان، عوامل نهایی مشخص گردید؛ سپس این عوامل در قالب کارتهای کیو در اختیار 22 نفر از متخصصین و خبرگان بازاریابی در صنعت هوانوردی که بهصورت هدفمند انتخاب شدند قرار گرفته و در نهایت دیدگاه آنان با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی تحلیل گردید.مشارکت کنندگان در این پژوهش دارای 6 دیدگاه مختلف بوده و الگوهای ذهنی آنان براساس متغیرهای بازار، عوامل داخلی، محتوایی، فناورانه، عوامل انسانی و محیطی دسته بندی شده است.نتایج این پژوهش بینش مفیدی را به مدیران و تصمیم گیران در صنعت هوانوردی داده تا با شناخت این عوامل بتوانند بازاریابی دیجیتال را در شرکتهای هواپیمایی تقویت نموده و آن را توسعه دهند.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
مهسا اکبری؛ مصطفی بیگدلی؛ پروانه چارستاد
چکیده
بازی کاری یا بازی آفرینی مفهوم جدیدی است که کاربری آن در چند سال اخیر به شدت افزایش یافته است. بازی کاری به بکارگیری عناصر یک بازی در محیط غیر بازی به منظور ایجاد تجربه بازی در ارتباط با یک محصول یا خدمت اطلاق می شود. هدف این پژوهش بررسی تاثیر جنبه های مختلف بازی کاری (غوطه وری، دستاوردی، اجتماعی) بر جنبه های مشارکت مشتریان (احساسی، شناختی، ...
بیشتر
بازی کاری یا بازی آفرینی مفهوم جدیدی است که کاربری آن در چند سال اخیر به شدت افزایش یافته است. بازی کاری به بکارگیری عناصر یک بازی در محیط غیر بازی به منظور ایجاد تجربه بازی در ارتباط با یک محصول یا خدمت اطلاق می شود. هدف این پژوهش بررسی تاثیر جنبه های مختلف بازی کاری (غوطه وری، دستاوردی، اجتماعی) بر جنبه های مشارکت مشتریان (احساسی، شناختی، اجتماعی) در فروشگاه آنلاین دیجی کالا میباشد. جامعه آماری این تحقیق مصرف کنندگان و کاربران سایت دیجی کالا می باشد که حداقل یکبار از این سایت خرید کرده باشند. در این راستا ۲۲۲ پرسشنامه حاصل از داده های کاربران سایت دیجی کالا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مدل تحقیق با بهره گیری از ادبیات مرتبط با موضوع تحقیق و پژوهش های پیشین طراحی گردید و با کمک مدلسازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در نهایت مشخص گردید که جنبه های بازی کاری بر مشارکت مشتریان تاثیر مثبت و معناداری دارد. جنبه های غوطه ورسازی بازی کاری بر جنبه های احساسی مشارکت مشتریان، جنبه های دستاوردی بر جنبه های شناختی مشارکت مشتریان و جنبه های اجتماعی بازی کاری نیز بر جنبه های اجتماعی مشارکت مشتری تاثیری مثبت وقوی تر دارد.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
سیده مریم میرشریف؛ اکبر عالم تبریز؛ علیرضا موتمنی
چکیده
پیشرفت در فناوری اطلاعات و هوش مصنوعی در سالهای اخیر و تولید حجم زیاد داده در وب 2، منجر به شکلگیری رویکرد جدیدی از همگرایی دو حوزه علمیهوشکسبوکار و تحلیل رسانهاجتماعی شده که برخی محققان آن را هوشکسبوکار اجتماعی یا بهعبارتی هوشکسبوکار مبتنی بر تحلیل رسانهاجتماعی نامیدهاند. گسترش مطالعات و زمینههای مطالعاتی، ...
بیشتر
پیشرفت در فناوری اطلاعات و هوش مصنوعی در سالهای اخیر و تولید حجم زیاد داده در وب 2، منجر به شکلگیری رویکرد جدیدی از همگرایی دو حوزه علمیهوشکسبوکار و تحلیل رسانهاجتماعی شده که برخی محققان آن را هوشکسبوکار اجتماعی یا بهعبارتی هوشکسبوکار مبتنی بر تحلیل رسانهاجتماعی نامیدهاند. گسترش مطالعات و زمینههای مطالعاتی، فرصت مناسبی را برای بررسی، ادغام و خلاصهسازی مطالعات قبلی فراهم نموده است. این پژوهش باهدف شناسایی توانمندیهای حاصل از همگرایی هوشکسبوکار و رسانهاجتماعی و شناخت نقشه دانشی آن، از روش مطالعه کتابشناختی مطالعات استخراج شده تا سال 2022 و تحلیل روند موضوعات، گراف تاریخی استنادات و شبکه هم رخدادی کلمات استفاده کرده است. نتایج پژوهش نشانگر تغییر ماهیت مطالعات هوشکسبوکار به سمت تحلیل کلانداده رسانهاجتماعی و تلفیق توانمندیهای تحلیل، راهبردی و مدیریتی در هوشکسبوکار با توان بازاریابی، ارتباطات و شبکهسازی در رسانهاجتماعی است. پنج دسته توانمندی بازاریابی اجتماعی، تحلیل داده، دانشی، ارتباطات و توانمندی تحولآفرین برای هوشکسبوکار اجتماعی شناسایی شده است. باتوجهبه نقش هوشکسبوکار اجتماعی در توانمندسازی سازمانها در عصر دیجیتال، بهویژه در کسبوکارهای مرتبط با اهداف بازاریابی و نوآوری، به کسبوکارها توصیه میشود تا خود را با این تکنولوژی و توانمندیهای حاصل از آن مجهز سازند.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
میثم امین زاده واحدی؛ سید حمید خداداد حسینی؛ بیت اله اکبری مقدم
چکیده
لمس محصول در تصمیم نهایی مشتریان در هنگام خرید از خرده فروشی فیزیکی و آنلاین نقش مهمی دارد و احساساتی که از طریق لمس برای مشتریان به وجود میآید، آنها را قادر به بررسی محصول از تمام زوایا میکند. لذا این پژوهش با توجه به اهمیت لمس به بررسی تجربه زیسته لمس محصول از نگاه مشتریانِ فروشگاههای فیزیکی و اینترنتی پرداخته است. مقاله پیشرو ...
بیشتر
لمس محصول در تصمیم نهایی مشتریان در هنگام خرید از خرده فروشی فیزیکی و آنلاین نقش مهمی دارد و احساساتی که از طریق لمس برای مشتریان به وجود میآید، آنها را قادر به بررسی محصول از تمام زوایا میکند. لذا این پژوهش با توجه به اهمیت لمس به بررسی تجربه زیسته لمس محصول از نگاه مشتریانِ فروشگاههای فیزیکی و اینترنتی پرداخته است. مقاله پیشرو با روش کیفی و پارادایم پدیدارشناسی انجام شده است. جامعه پژوهش را خریداران لوازم الکترونیکی و پوشاک از فروشگاه-های اینترنتی و فیزیکی: تکنولایف، آداک، هوادار و هپیلند در تهران تشکیل داده است که از طریق مصاحبه نیمهساختاریافته اقدام به گردآوری شواهد بر اساس روش نمونهگیری هدفمند شده است. مصاحبهها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافته که در این پژوهش مصاحبهها با 15 نفر به اشباع رسیده است. بر اساس نتایج استخراج شده، مضامین اصلی شامل؛ درک محصول، لمس فیزیکی، لمس مجازی، تجارب لمس، نیاز به لمس و ادراکات لمس است. با توجه به نتایج، مدیران فروشگاه های فیزیکی و آنلاین باید شرایطی(مانند استفاده از فناوری و تکنولوژی های مدرن) فراهم کنند که لمس و تماس با محصول برای هر دو گروه از خریداران آنلاین و فیزیکی اتفاق بیفتد تا بتوانند محصولات را بر اساس نیاز و خواسته خود بررسی کنند وهمچنین این پژوهش می تواند مسیر توسعه ادبیات حوزه لمس را برای محققان هموارنماید
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
مهناز سعیدی ممقانی؛ محمدجواد ارشادی؛ آرمان ساجدی نژاد
چکیده
بلوغ هوشمندی کسبوکار که هدف اصلی این پژوهش است، نقش مهمی در تصمیمگیری، برنامهریزی، کنترل و نظارت هوشمند در حوزه مراقبتهای سلامت دارد. بصورت کلی، به منظور شناسایی عوامل موثر از روش دلفی و تجمیع نظرات خبرگان استفاده گردید و به منظور تاثیرگذاری و تاثیرپذیری شاخصها و در نهایت اولویتبندی آنها از ترکیب روش دیمتل و فرآیند تحلیل ...
بیشتر
بلوغ هوشمندی کسبوکار که هدف اصلی این پژوهش است، نقش مهمی در تصمیمگیری، برنامهریزی، کنترل و نظارت هوشمند در حوزه مراقبتهای سلامت دارد. بصورت کلی، به منظور شناسایی عوامل موثر از روش دلفی و تجمیع نظرات خبرگان استفاده گردید و به منظور تاثیرگذاری و تاثیرپذیری شاخصها و در نهایت اولویتبندی آنها از ترکیب روش دیمتل و فرآیند تحلیل شبکه بهره گرفته شد. نمونه آماری شامل 20 نفر از خبرگان هدفمند دانشگاهی و کارشناسان حوزه مراقبهای سلامت هستند. گردآوری دادهها در هر دو بخش از طریق پرسشنامه صورت پذیرفت. طبق نتایج بخش دلفی، 26 شاخص اصلی نهایی شده در تحقیق، شناسایی شد که در سه دسته اصلی شامل معیارهای سازمانی، فرآیندی و فناوری تقسیم بندی میشوند. طبق نتایج بخش دیمتل و فرآیند تحلیل شبکه بهترتیب معیارهای زیرساخت فنی انعطافپذیر و قابل توسعه (سختافزاری و نرمافزاری)، کیفیت داده و سیستم و تعریف درست از مشکلات و فرایندهای هوشمندی کسبوکار بهعنوان سه معیار با رتبه برتر در بلوغ هوشمندی کسبوکار اولویتدهی شدند. مدل بلوغ هوشمندی کسبوکار پیشنهادی پژوهش، میتواند نقشه راهی برای پیادهسازی موفق بلوغ هوشمندی کسبوکار در حوزه مراقبتهای سلامت باشد.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
مهدی الیاسی؛ مقصود امیری؛ سید سروش قاضی نوری؛ ندا جمهری
چکیده
انقلاب دیجیتالی کنونی منجر به ظهور یک شکل سازمانی جدید یعنی شرکت پلتفرمی شده است. امروزه ارزشمندترین شرکتهای جهان و نخستین شرکتهایی که ارزش بازارشان فراتر از یک تریلیون دلار میباشند، شرکتهای پلتفرمی هستند. اقتصاد پلتفرمی با سرعت نمایی در حال توسعه است و از اینرو، تبدیل به یک اولویت اصلی برای دولتهای سراسر جهان شده است. ...
بیشتر
انقلاب دیجیتالی کنونی منجر به ظهور یک شکل سازمانی جدید یعنی شرکت پلتفرمی شده است. امروزه ارزشمندترین شرکتهای جهان و نخستین شرکتهایی که ارزش بازارشان فراتر از یک تریلیون دلار میباشند، شرکتهای پلتفرمی هستند. اقتصاد پلتفرمی با سرعت نمایی در حال توسعه است و از اینرو، تبدیل به یک اولویت اصلی برای دولتهای سراسر جهان شده است. هدف پژوهش حاضر ارایه چارچوبی برای ارزیابی اقتصاد پلتفرمی دیجیتال در سطح بینالمللی است. بدین منظور با بهرهگیری از مرور نظاممند و رویکرد فراترکیب،کاربران دیجیتال، کارآفرینان دیجیتال، پلتفرمهای دیجیتال، زیرساخت دیجیتال، ظرفیت نوآوری و محیط نهادی بهعنوان ابعاد توانمندساز اقتصاد پلتفرمی شناسایی شدند و با استخراج شاخصهای مناسب از گزارشهای بینالمللی، شاخص ترکیبی اقتصاد پلتفرمی توسعه یافت. بر اساس روش مدلسازی مسیر حداقل مربعات جزئی و مشخصا مدل سازه مرتبه بالاتر، مدل سنجش تایید گردید و با بهکارگیری یک روش تجمیع غیرجبرانی، شاخص ترکیبی اقتصاد پلتفرمی برای 128 کشور جهان ارایه شد. در پایان، به بررسی وضعیت کنونی ایران در ارتباط با عوامل توانمندساز اقتصاد پلتفرمی و شناسایی نقاط قوت و ضعف آن و ارایه راهکارهایی برای بهبود پرداخته شد. نتایج حاکی از آن است که با وجودی که ایران از لحاظ توانمندسازهای طرف تقاضا وضعیت نسبتا مناسبی دارد، ولی از لحاظ توانمندسازهای طرف عرضه با مشکلات جدی مواجه است.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
علیرضا رضانژاد کوخدان؛ پیمان غفاری آشتیانی؛ محمد حسن ملکی؛ مجید زنجیردار
چکیده
چکیدههدف: بانکداری سنتی برای بهبود فرایندها و خدمات خود به نوآوریهای و فناوریهای جدید فینتکها نیاز دارد. عوامل مختلفی روی همکاری بانکها و فینتکها تأثیر دارند که بعضی از آنها به درون بانکها و برخی دیگر به محیط بانکداری ارتباط دارند. هدف پژوهش حاضر، شناسایی و تحلیل عوامل راهبردی موثر روی همکاری بانکها و فینتک هاست.روششناسی: ...
بیشتر
چکیدههدف: بانکداری سنتی برای بهبود فرایندها و خدمات خود به نوآوریهای و فناوریهای جدید فینتکها نیاز دارد. عوامل مختلفی روی همکاری بانکها و فینتکها تأثیر دارند که بعضی از آنها به درون بانکها و برخی دیگر به محیط بانکداری ارتباط دارند. هدف پژوهش حاضر، شناسایی و تحلیل عوامل راهبردی موثر روی همکاری بانکها و فینتک هاست.روششناسی: تحقیق حاضر از نظر جهتگیری، کاربردی و از حیث روششناسی، دارای ماهیت کمی است. برای تحلیل دادهها از دو روش دلفی فازی و دیمتل فازی استفاده شد. از روش دلفی فازی برای غربال عوامل راهبردی پژوهش و از تکنیک دیمتل فازی به منظور شناسایی اثرگذارترین عوامل استفاده شد. برای جمعآوری دادهها دو ابزار مصاحبه و پرسشنامه بکار گرفته شد. پرسشنامههای تحقیق عبارت بودند از: پرسشنامه غربال فازی و پرسشنامه اثرسنجی.یافتهها: در ابتدا از طریق مرور پیشینه و مصاحبه با خبرگان، 28 عامل راهبردی (14 عامل داخلی و 14 عامل خارجی) شناسایی شد. این عوامل با تکنیک دلفی فازی غربال شدند. 10 عامل داخلی و هشت عامل خارجی دارای عدد دیفازی بیشتر از 7/0 بودند و برای تحلیل با دیمتل فازی انتخاب شدند. تحلیل عوامل داخلی با دیمتل فازی نشان داد که عوامل ماهیت نیازهای مشتریان بانک، آیندهاندیشی مدیران ارشد بانک، فرهنگ ریسکپذیری بین مدیران و کارشناسان ارشد و چابکی ساختار و فرایندهای بانک دارای بیشترین خالص اثر و اثرگذاری هستند. در رابطه با عوامل خارجی، عوامل شدت رقابت بین بانکها، نظام کارمزد، عملکرد رگولاتوردر قانونگذاری و ریسکها و ملاحظات امنیتی مربوط به فینتکها موثرترین عوامل روی همکاری بانکها و فینتکها بودند
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
جواد کشوری کامران؛ محمد علی کرامتی؛ عباس طلوعی اشلقی؛ سیدعبدالله امین موسوی
چکیده
هدف این مطالعه، ارایه مدل مفهومی عاملبنیان در سیستم اعتباربخشی بیمارستانی ایران از طریق پژوهش-های کیفی میباشد. برای تدوین مدل مفهومی عاملبنیان از مدل دادهبنیاد استفاده شد. از طریق رویکرد ترتیبی و سیستماتیک، مدل دادهبنیاد ایجاد و سپس به کمک آن، نمودار حالت بدست آمد. با استفاده از نمودار حالت، نمونهگیریهای اولیه، مرور سیستماتیک ...
بیشتر
هدف این مطالعه، ارایه مدل مفهومی عاملبنیان در سیستم اعتباربخشی بیمارستانی ایران از طریق پژوهش-های کیفی میباشد. برای تدوین مدل مفهومی عاملبنیان از مدل دادهبنیاد استفاده شد. از طریق رویکرد ترتیبی و سیستماتیک، مدل دادهبنیاد ایجاد و سپس به کمک آن، نمودار حالت بدست آمد. با استفاده از نمودار حالت، نمونهگیریهای اولیه، مرور سیستماتیک منابع و مصاحبهها، 9 عامل مفهومی «سازمانهای حاکمیتی، مدیریت و رهبری، پرسنل بالینی، پرسنل پشتیبان، زیرساختهای بیمارستان، ارزیابان، استانداردها، روش ارزیابی و گیرنده خدمت» شناسایی شدند. سپس مدل مفهومی عاملبنیان، محیط، قوانین رفتاری عاملها و تعاملات ورودی و خروجی آنها، ارایه گردید. جهت اعتبارسنجی مدل مفهومی عاملبنیان، عاملها و تعاملهای آنها، از روش دلفیفازی با اعداد فازی مثلثی استفاده شد. مدل مفهومی عاملبنیان حاصل این پژوهش، میتواند زیربنای مطالعاتی مناسبی را برای روندهای شبیهسازی محیط و ایجاد سیستم هوشمند و چندعاملی اعتباربخشی بیمارستانی در جهت ارایه رهنمودهای بهرهورانه به کارگزاران مربوطه ایجاد نماید. مربوطه ایجاد نماید.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
فاطمه محمدنژادچاری؛ جهانیار بامداد صوفی؛ ایمان رئیسی؛ مقصود امیری
چکیده
مقاله حاضر با رویکردی اکتشافی و استقرایی و با هدف ارایه مدل کسب و کار برای داده بازارهای چند جانبه تدوین شده است و در زمره اولین پژوهشهای انجام شده در این حوزه در ایران میباشد. علیرغم ظهور کسب و کارهای داده محور و دیجیتال در ایران که موجب تولید کلان داده ها شدهاند، هنوز پلاتفرمهایی برای تبادل و تجارت داده در اشکال مختلف آن ...
بیشتر
مقاله حاضر با رویکردی اکتشافی و استقرایی و با هدف ارایه مدل کسب و کار برای داده بازارهای چند جانبه تدوین شده است و در زمره اولین پژوهشهای انجام شده در این حوزه در ایران میباشد. علیرغم ظهور کسب و کارهای داده محور و دیجیتال در ایران که موجب تولید کلان داده ها شدهاند، هنوز پلاتفرمهایی برای تبادل و تجارت داده در اشکال مختلف آن شکل نگرفتهاند. در این پژوهش از دو مسیر روششناختی"نظری به عملی" و "عملی به نظری" بر اساس روش توسعه تاکسونومی نیکرسون (2013) استفاده شده است. تلفیق مرور سیستماتیک ادبیات و مبانی نظری در مسیر اول با مصاحبههای ساختارمند با خبرگان و مرور پلاتفرمهای داده بازار در مسیر دوم امکان دستیابی به یک نمونه- سازه جامع را میسر ساخت. یافتههای پژوهش حاضر در قالب یک بلوک سازهای اصلی تحت عنوان" پیشنهاد ارزش" و سه بلوک سازهای فرعی با عناوین "خلق ارزش"، "تحویل ارزش" و "کسب ارزش" ارایه شدهاند. خصایص این بلوکهای سازهای در قالب محصولات و خدمات ارایه شده، نحوهی مالکیت داده بازار و جهتگیری تراکنشها، مدلهای قیمتگذاری و جریانات درآمدی، مکانیزمهای حمایت از حریم خصوصی و ایمنسازی تراکنشها، روشهای تامین اعتماد متقابل و دیگر خصایص داده بازارها در مقاله حاضر تشریح شدهاند و در نهایت یک نمونه- سازه جامع برای مدل کسب و کار داده بازار پیشنهاد شده است تا برنامهنویسان و دانشمندان علم داده بتوانند بر اساس آن چنین پلاتفرمهایی را طراحی کنند.