رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
محمد فاریابی؛ صمد رحیمی اقدم؛ زهرا رنجبر ارشتناب؛ زهرا قربانی مودب
چکیده
در دنیای پیچیده و رقابتی امروز، شرکتهای استارتآپی برای شناسایی فرصتها و ایجاد نوآوری نیازمند مدیریت دانش قوی و بهروز هستند. در این راستا، مدیریت دانش میتواند به استارتآپها کمک کند تا با بهرهگیری از اطلاعات دقیق و استفاده بهموقع از آن، نوآوریهای مؤثری ایجاد کنند و در بازار رقابتی بتوانند جایگاه خود را حفظ کنند. ازاینرو، ...
بیشتر
در دنیای پیچیده و رقابتی امروز، شرکتهای استارتآپی برای شناسایی فرصتها و ایجاد نوآوری نیازمند مدیریت دانش قوی و بهروز هستند. در این راستا، مدیریت دانش میتواند به استارتآپها کمک کند تا با بهرهگیری از اطلاعات دقیق و استفاده بهموقع از آن، نوآوریهای مؤثری ایجاد کنند و در بازار رقابتی بتوانند جایگاه خود را حفظ کنند. ازاینرو، هدف این پژوهش بررسی تأثیر مدیریت دانش بر عملکرد استارتآپهای ایرانی با تمرکز بر نقش میانجی نوآوری دیجیتال و تعدیلگری انعطافپذیری استراتژیک است که در مطالعات قبلی مورد بررسی قرار نگرفته است. این پژوهش بهصورت کمی و از نوع مطالعات کاربردی است. جامعه آماری شامل 1321 شرکت استارتآپی در سطح کشور است. دادهها از طریق پرسشنامه استاندارد و از طریق نظرات مدیران شرکتهای استارتآپی جمعآوری شده است. تحلیل دادهها با روش مدلسازی معادلات ساختاری و به صورت حداقل مربعات جزئی مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافتهها نشان میدهد که مدیریت دانش تأثیر مثبت و مستقیم بر عملکرد استارتآپها دارد. همچنین، نوآوری دیجیتال بهعنوان میانجی تأثیر مدیریت دانش را تقویت میکند و انعطافپذیری استراتژیک نیز این رابطه را بهطور مثبت تعدیل میکند. این پژوهش با ارائه یک مدل جدید برای بهبود عملکرد استارتآپها، نشان داد که نوآوری دیجیتال و انعطافپذیری استراتژیک عوامل کلیدی در تقویت اثر مدیریت دانش بر عملکرد این شرکتها هستند.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
هادی تقوی؛ محمد مهرآیین؛ مهدی شامی زنجانی؛ علبرضا خوراکیان
چکیده
تحول دیجیتال در صنعت بانکداری بهعنوان یکی از الزامات اساسی برای بقا و رقابتپذیری در عصر دیجیتال شناخته میشود. این تحقیق با هدف تبیین مدل پیادهسازی تحول دیجیتال در بانکهای غیردولتی تجاری ایران انجام گرفت. تحقیق حاضر از نظر جهتگیری، یک پژوهش بنیادی و از منظر روش تحقیق، جزء تحقیقات کیفی است. برای دستیابی به هدف پژوهش از طرح ...
بیشتر
تحول دیجیتال در صنعت بانکداری بهعنوان یکی از الزامات اساسی برای بقا و رقابتپذیری در عصر دیجیتال شناخته میشود. این تحقیق با هدف تبیین مدل پیادهسازی تحول دیجیتال در بانکهای غیردولتی تجاری ایران انجام گرفت. تحقیق حاضر از نظر جهتگیری، یک پژوهش بنیادی و از منظر روش تحقیق، جزء تحقیقات کیفی است. برای دستیابی به هدف پژوهش از طرح اکتشافی استفاده گردید. جامعه مشارکتکنندگان شامل مدیران، مشاوران، متخصصان و کارشناسانی است که در بانکهای غیردولتی تجاری نسبت به طراحی و اجرای سفر دیجیتال خویش، اقداماتی انجام دادهاند. نمونهگیری به روش هدفمند انجام شد و با 17 نفر به اشباع نظری دست پیدا شد. مقولههای تحقیق با روش تحلیل داده بنیاد شناسایی و تحلیل دادههای کیفی با نرمافزار Maxqda انجام شد. براساس مدل پارادایمی پژوهش مشخص گردید عوامل علی مانند نیازها و فشارهای رقابتی، انتظارات و رفتار مشتریان و عوامل بازار و کسب کار بر تحول دیجیتال بانکی تاثیر میگذارند. شرایط زمینهای مانند عوامل محیطی، اقتصادی، تجربه کارکنان و فرهنگ سازمانی بستر لازم جهت پیادهسازی تحول دیجیتال را فراهم میآورند و وضعیت رقابتی و مسائل قانونی و مقرراتی نقش مداخلهگر را ایفا میکند. مولفههای مذکور بر راهبردها و اقدامات مانند استراتژیهای مشتریمحور، عملیاتی و اکوسیستم و شبکه اثرگذارند که در نهایت به پیادهسازی تحول دیجیتال با پیامدهایی مانند بهبود تجربه مشتری، رشد درآمد و سودآوری و بهبود مدل کسبوکار منجر میشوند. . مدل ارائه شده در این پژوهش، با توجه به چالشهای داخلی و ساختار خاص صنعت بانکداری در ایران، امکان اجراییسازی مدلهای تحول دیجیتال را با انعطافپذیری بیشتری فراهم میکند.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
حسین محبی؛ سعید طرفی
چکیده
هوش مصنوعی به عنوان یکی از پیشروترین فناوریها با سرعتی فزاینده در حال تحول است. ایران، بهعنوان کشوری درحالتوسعه، نیازمند درک عمیق از مسیرهای آینده این فناوری و برنامهریزی راهبردی برای بهرهگیری بهینه از آن است. پژوهش حاضر با هدف بررسی آینده توسعه هوش مصنوعی در ایران، با رویکرد سناریونویسی ساختاری در افق ۱۴۱۴ انجام شده است. ...
بیشتر
هوش مصنوعی به عنوان یکی از پیشروترین فناوریها با سرعتی فزاینده در حال تحول است. ایران، بهعنوان کشوری درحالتوسعه، نیازمند درک عمیق از مسیرهای آینده این فناوری و برنامهریزی راهبردی برای بهرهگیری بهینه از آن است. پژوهش حاضر با هدف بررسی آینده توسعه هوش مصنوعی در ایران، با رویکرد سناریونویسی ساختاری در افق ۱۴۱۴ انجام شده است. روششناسی پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و برحسب نحوه گردآوری دادهها توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، اساتید، مدیران و خبرگان صنعت هوش مصنوعی هستند. برخلاف مطالعات پیشین که عمدتاً بر حوزههای خاصی از هوش مصنوعی متمرکز بودند، این پژوهش با نگاهی جامع و در سطح ملی، نخستین چارچوب سناریونویسی مبتنی بر تحلیل ساختاری که منجر به تدوین چهار سناریوی خلاء هوش مصنوعی، رنسانس هوش مصنوعی، سراب هوش مصنوعی و معاملات هوش مصنوعی شد را ارائه میدهد. این سناریوها برپایه تحلیل پیشرانهای کلیدی همچون سیاستها و حمایتهای دولتی، زیرساختهای پیشرفته فناوری، چالش-های تکینگی فناورانه، تأثیرات ژئوپلیتیک، رصدخانهها و شتابدهندههای فناوری و نیز کاربردهای هوش مصنوعی در صنایع تدوین شدهاند. نتایج پژوهش نشان میدهد که آینده توسعه هوش مصنوعی در ایران تا حد زیادی به حمایتهای دولتی و توسعه زیرساختهای مناسب وابسته است. سناریوهای بحرانی نیازمند مداخلات فوری در سیاستگذاری ملی بوده، درحالی که سناریوهای مطلوب فرصتهایی را برای توسعه پایدار هوش مصنوعی در کشور فراهم میکنند. این سناریوها میتوانند مبنای طراحی استراتژیهای سیاستی مشخص مانند تدوین نقشهراه ملی توسعه هوش مصنوعی و بازطراحی نظامهای حمایتی فناورانه قرار گیرند و چارچوبی تحلیلی برای تصمیمگیری در شرایط عدمقطعیت فراهم سازند.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
رضا بهبود؛ احسان باقری؛ محمد مهدی ذوالفقاری طهرانی
چکیده
توسعه فناوریهای واقعیت افزوده و واقعیت مجازی تحولات چشمگیری را در پروژه هوشمند ساختمانی رقم زدهاست. همگرایی این دو فناوری، مفهوم نوینی به نام واقعیت ترکیبی ایجاد کرده که پلی جدید میان دنیاهای دیجیتال و فیزیکی برقرار میکند. واقعیت ترکیبی، حلقه مفقوده اکوسیستم ساختمانی هوشمند محسوب میشود. اما با توجه به جدید بودن این فناوری، ...
بیشتر
توسعه فناوریهای واقعیت افزوده و واقعیت مجازی تحولات چشمگیری را در پروژه هوشمند ساختمانی رقم زدهاست. همگرایی این دو فناوری، مفهوم نوینی به نام واقعیت ترکیبی ایجاد کرده که پلی جدید میان دنیاهای دیجیتال و فیزیکی برقرار میکند. واقعیت ترکیبی، حلقه مفقوده اکوسیستم ساختمانی هوشمند محسوب میشود. اما با توجه به جدید بودن این فناوری، ابعاد استفاده از آن نزد متخصصین ایرانی هنوز تاریک است و درصد کمی از آنان با قابلیتهای پیشرفته آن آشنایی دارند. در این پژوهش سعی نمودیم که نظر متخصصان و فعالان صنعت ساخت و ساز در ایران درباره همگرایی این فناوری بررسی و تحلیل شود. با پارادایمی ترکیبی، ابتدا با مطالعه مقالات مرتبط و تحلیل آنها، اطلاعات مرتبط استخراج گردیده سپس نظر سنجی به روش کیو طراحی و طی پرسشنامه ای نظر متخصصان در 5 حوزه استخراج گردید. دادهها با استفاده از تحلیل محتوا و روشهای آماری پردازش شدند تا الگوها و روندهای جاری شناسایی شوند. یافتهها نشان دهنده این بودند که این فناوریها میتواند به بهبود قابل توجهی در دقت، کاهش هزینهها و افزایش بهرهوری منجر گردد. همچنین، تشخیص موانع فنی و نیاز به آموزش مداوم کاربران بهعنوان چالشهای اصلی مطرح شدند. ارزش افزوده این تحقیق به تحلیل عمیق و جامع از نظریات متخصصان در خصوص واقعیت ترکیبی تعلق دارد که میتواند به توسعه استراتژیهای بهینهسازی در صنعت ساخت و ساز یاری رساند. نتیجهگیری پژوهش بیانگر این است که با توجه به پتانسیلهای بالای فناوریهای ادغام شده، توجه به جنبههای انسانی و اقتصادی بهصورت همزمان میتواند مسیر موفقیت در این حوزه را هموار سازد.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
فائزه زمانی؛ احمد ابراهیمی؛ رویا سلطانی؛ بابک فرهنگ مقدم
چکیده
هدف این پژوهش بررسی عوامل موثر در پیشبینی زمان انتظار و ایجاد مدل پیشبینانه زمان انتظار سفارشات کانبان به جهت بهبود پایداری و تابآوری در زنجیره تامین ناب میباشد. برای دستیابی به این هدف، مطالعه از روش دادهکاوی پیروی میکند، مجموعه دادهها شامل 103023 مشاهده، ازسیستم کانبان واکسترانت زنجیره تامین با رعایت الزامات شاخصهای ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی عوامل موثر در پیشبینی زمان انتظار و ایجاد مدل پیشبینانه زمان انتظار سفارشات کانبان به جهت بهبود پایداری و تابآوری در زنجیره تامین ناب میباشد. برای دستیابی به این هدف، مطالعه از روش دادهکاوی پیروی میکند، مجموعه دادهها شامل 103023 مشاهده، ازسیستم کانبان واکسترانت زنجیره تامین با رعایت الزامات شاخصهای کیفیت دیتاست در بازه 6/1402 تا 11/ 1402 استخراج شده است. ابتدا شاخصهای موثر بر زمان انتظار سفارشات استخراج شده است و به جهت بهبود عملکرد و دقت پیشبینی، از فرآیندکاوی جهت شناسایی متغیرهای پرتکرار و تاثیرگذار در واریانتهای اصلی و سپس در مرحله برازش مدل، از رویکرد تحلیل گامبهگام تلفیقی جهت انتخاب ویژگیها و از تنظیم پارامتر رویکردهای رگرسیونی ناپارامتریک استفاده شده است. مدل پیشبینانه با استفاده از مدلهای رگرسیونی خطی چندمتغیره، چندمتغیره دارای انحنا، لاسو، الاستیکنت، درخت تصمیم تقویتی، جنگل تصادفی بوتاسترپ، k- نزدیکترین همسایه، شبکه عصبی تقویتی برازش داده شده است. عملکرد مدلهای رگرسیونی برازش شده با استفاده از شاخصهای ارزیابی R^2 ، RASE و اعتبارسنجی نتایج و مدل تایید شده است. نتایج نشان داد که عوامل لجستیکی در زمان انتظار سفارشات موثر بوده و الگوریتم شبکه عصبی تقویت شده بهترین مدل در پیشبینی زمان انتظار سفارشات با دقت 96 درصد و با خطا 84/5 است. سپس قابلیت پیشبینی مدل برای دیتاهای جدید در سیستم صدور سفارشات کانبان به کار گرفته شده است، نتایج و بهبودهای حاصل از بهرهگیری قابلیتهای دادهکاوی در سیستم کانبان همگی بیانگر تاثیر معنیدار ترکیب ابزار ناب و یادگیری ماشین به جهت توانمندسازی و تابآوری زنجیره تامین ناب میباشد.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
سید محسن صفوی کوهساره؛ سید امین حسینی سنو؛ امیرحسین مهاجرزاده
چکیده
شاید بتوان گفت که مهمترین هدف اپراتورهای تلفن همراه، بیشینه کردن بهرهوریشان است. فارغ از هزینه های عملیاتی و سرمایه گذاری، بهره برداری حداکثری از منابع موجود می تواند آنها را به این هدف نایل کند. بدین منظور، اپراتورها برای پر کردن ظرفیت های خالی شبکه خود در ساعات کم بار بودن آن، بسته های داده با قیمت های مناسب ارائه می دهند تا کاربران ...
بیشتر
شاید بتوان گفت که مهمترین هدف اپراتورهای تلفن همراه، بیشینه کردن بهرهوریشان است. فارغ از هزینه های عملیاتی و سرمایه گذاری، بهره برداری حداکثری از منابع موجود می تواند آنها را به این هدف نایل کند. بدین منظور، اپراتورها برای پر کردن ظرفیت های خالی شبکه خود در ساعات کم بار بودن آن، بسته های داده با قیمت های مناسب ارائه می دهند تا کاربران را برای استفاده از شبکه در این ساعات، تشویق کنند. آنها این بسته ها را بر اساس میزان متوسط بار ترافیکی کل شبکه خود در ساعات مختلف روز تنظیم می کنند. اما به این نکته مهم توجه نمی کنند که در نواحی مختلف جمعیتی یک شهر، الگوی ترافیکی در ساعات مختلف متفاوت است. در این مقاله، به صورت اتوماتیک، نواحی مختلف جمعیتی تشخیص داده شده اند. این کار به کمک خوشه بندی روی الگوی ترافیکی انجام شده است. با تشخیص نواحی جمعیتی و با توجه به الگوی ترافیکی ناحیه مربوطه، برای کاربران، نسبت به منطقه ای که بیشتر در آن حضور دارند، نحوه تخصیص بسته مناسب بررسی و تحلیل شده است. در ادامه، دیگر کاربردهای قابل استفاده این خوشه بندی برای ارائه سرویس های مختلف بیان شده است و نهایتا نتیجه گیری انجام گشته است.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
محمدتقی تقوی فرد؛ پیام حنفی زاده؛ سعیده مهری؛ ایمان رئیسی وانانی
چکیده
تغییر مدل کسبوکار استارتاپها برای تطبیق با نیازهای متغیر بازار و افزایش رقابتپذیری ضروری است، اما بیشتر مطالعات پیشین بر شرکتهای مستقر متمرکز بودهاند. همچنین برخلاف مطالعات پیشین که بیشتر به عوامل تاثیر گذار بر نوآوری مدل کسبوکار پرداختهاند، این پژوهش بهطور ویژه بر فرآیند تغییر مدل کسب وکار مبتنی بر الگوهای مدل کسب ...
بیشتر
تغییر مدل کسبوکار استارتاپها برای تطبیق با نیازهای متغیر بازار و افزایش رقابتپذیری ضروری است، اما بیشتر مطالعات پیشین بر شرکتهای مستقر متمرکز بودهاند. همچنین برخلاف مطالعات پیشین که بیشتر به عوامل تاثیر گذار بر نوآوری مدل کسبوکار پرداختهاند، این پژوهش بهطور ویژه بر فرآیند تغییر مدل کسب وکار مبتنی بر الگوهای مدل کسب وکار تمرکز دارد. در جهت برطرف کردن این شکاف علمی، هدف این مطالعه ارائه چارچوبی برای درک بهتر تغییر مدل کسب وکار استارتاپ ها بود. برای تحقق این هدف، از روش مرور نظاممند استفاده شد و پس از تعیین سؤال پژوهش، استراتژی جستوجو و غربالگری، ۹۵ مقاله معتبر منتشرشده بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۴ مورد تحلیل قرار گرفت. در ابتدا، چارچوب مفهومی اولیه بر اساس ادبیات نظری شکل گرفت و سپس با استفاده از تحلیل مضمون قیاسی-استقرایی توسعه داده شد. مضامین فراگیر شناساییشده شامل تازگی، کارایی، قفل درونی، مکملی، و انطباق بودند که در چهار بعد تغییر مدل کسب وکار شامل محتوا، ساختار، حاکمیت و جریان تحلیل شدند. هر یک از این مضامین شامل مضامین پایه مختلف هستند که نشانگر نحوه تغییر اجزای مدل کسب وکار استارتاپ ها هستند. این پژوهش با شناسایی الگوی جدید «انطباق» در کنار چهار الگوی متداول (تازگی، کارایی، قفل درونی و مکملی) و افزودن بعد «جریان» به ابعاد سه گانه محتوا، ساختار، حاکمیت، نوآوری مدل کسبوکار استارتاپها را از منظر گستردهتری بررسی میکند. نتایج نشان داد که این مضامین بهصورت همافزا عمل کرده و نقش اساسی در ایجاد مزیت رقابتی و پایداری کسبوکار ایفا میکنند.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
فهیمه ماه آورپور؛ داود فیض؛ مرتضی ملکی مین باش رزگاه
چکیده
فناوری واقعیت افزوده بهعنوان یکی از روندهای اصلی بازار دیجیتال در سالهای اخیر ظاهرشده است. این فناوری نوین به دلیل جذابیت و پتانسیلی که دارند بهطور پیدرپی در کسبوکارهای نوآورانه بهکاربرده شده است. هدف پژوهش حاضر یک مطالعه مروری سیستماتیک و جامع در قالب رویکرد کتابسنجی بر روی دادههای استنادی ادبیات تصمیمگیری خرید مبتنی ...
بیشتر
فناوری واقعیت افزوده بهعنوان یکی از روندهای اصلی بازار دیجیتال در سالهای اخیر ظاهرشده است. این فناوری نوین به دلیل جذابیت و پتانسیلی که دارند بهطور پیدرپی در کسبوکارهای نوآورانه بهکاربرده شده است. هدف پژوهش حاضر یک مطالعه مروری سیستماتیک و جامع در قالب رویکرد کتابسنجی بر روی دادههای استنادی ادبیات تصمیمگیری خرید مبتنی بر فناوری واقعیت افزوده بوده است. یک پارادایم عملگرایانه به محقق اجازه داد تا در قالب یک استراتژی سیستماتیک دادههای استنادی را از پایگاه اسکوپوس جمعآوری و در قالب پروتکل استاندارد پریزما پیشپردازش کنند. درنهایت 239 مطالعه در سبد تحلیل کتابسنجی توسط نرمافزار R Studio و Vosviewer قرار گرفت. نتایج نهایی در بخش عملکردی تأثیرگذارترین اسناد، نویسندگان، ژورنالها، سازمانها و کشورها را مشخص کرد و سپس در قالب الگوهای تعاملی بین عناصر و تحلیل محتوای دادهها نکات برجستهای را به رفتار خریداران و تصمیمگیری خرید با فناوری واقعیت افزوده در کسبوکارهای مجازی اضافه نمود. همچنین قابلذکر است که این مفهوم عمدتاً حول پنج حوزه اصلی هست: تجربیات مجازی و روانشناختی خریداران در خرید آنلاین با واقعیت افزوده؛ تأثیرات هوش مصنوعی بر فناوریهای نوین در رفتار خریداران؛ تجربیات مجازی و روانشناختی خریداران در خرید آنلاین با واقعیت افزوده؛ تعاملات فناوری، ارزش ادراکشده و شناخت بر تجربه خریداران در خردهفروشی با استفاده از واقعیت افزوده موبایلی؛ نقش فناوری واقعیت افزوده در تصمیمگیری خرید و خریدهای هوشمند در فضازی مجازی. مکتب تأثیرگذار فناوری واقعیت افزوده در تصمیمگیری خریداران با نظریه محرک – ارگانیسم – پاسخ مرتبط هست که پایه فکری این حوزه را شکل داده_اند .
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
هما صوفی؛ حبیب رودساز؛ داود حسین پور؛ حسین اصلیپور
چکیده
تحول دیجیتال در صنعت بانکداری به عنوان یک عامل کلیدی برای رشد و تغییرات بانکها شناخته میشود. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی پسآیندهای (خروجیها و اثرات) مورد انتظار پس از اجرای خطمشی استقرار بانکداری دیجیتال و با رویکردی اکتشافی و کاربردی-توسعهای انجام شد. روش پژوهش به صورت آمیخته و شامل دو بخش کیفی و کمّی است. جامعه ...
بیشتر
تحول دیجیتال در صنعت بانکداری به عنوان یک عامل کلیدی برای رشد و تغییرات بانکها شناخته میشود. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی پسآیندهای (خروجیها و اثرات) مورد انتظار پس از اجرای خطمشی استقرار بانکداری دیجیتال و با رویکردی اکتشافی و کاربردی-توسعهای انجام شد. روش پژوهش به صورت آمیخته و شامل دو بخش کیفی و کمّی است. جامعه مشارکتکنندگان در بخش کیفی شامل خبرگان حوزه بانکداری و خطمشیگذاری هستند. نمونهگیری با روش هدفمند انجام و با 25 مصاحبه اشباع نظری حاصل شد. در بخش کمّی نیز دیدگاه 354 نفر از مدیران و کارشناسان بانکی با ابزار پرسشنامه محققساخته جمعآوری گردید. برای تجزیه و تحلیل دادههای گردآوری شده از روش تحلیل کیفی مضمون و حداقل مربعات جزئی استفاده شد. نتایج نشان داد که خروجیهای اولیه ناشی از اجرای خطمشی استقرار بانکداری دیجیتال شامل ابعاد درآمد و موقعیت بازار، بهرهوری هزینه، جذب و رضایت مشتریان، مشخصات پایه بانک، مدیریت دادهها، محصولات و خدمات، فناوریها و کانالهای بانکی و مدیریت ریسک میباشد. همچنین، اثرات بلندمدت و پایدار تحول دیجیتال در نظام بانکداری شامل ابعاد شفافیت و عدالت، خلق فرصتهای جدید، چشمانداز بانکداری و اقتصاد کشور، تفکر و رهبری دیجیتال، تأثیرات اجتماعی و محیطی، خطمشیگذاری و برنامهریزی بلندمدت و شبکهسازی داخلی و خارجی است.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
آرین ستاره تبریزی؛ علی محتشمی
چکیده
صنایع کشتیرانی در بنادر به عنوان یکی از صنایع مادرو راهبردی همواره در طول تاریخ ﻧقشﻣﻬﻤﯽ را در مدیریت یهینه کسب و کار ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ کشور دارا و همچنین براﻗﺘﺼﺎد ﮐﺸﻮر نیز ﺗﺎﺛﯿﺮﮔﺬار میباشند. وﺿﻌﯿﺖ آﯾﻨﺪه مدیریت کسب و کار ﺑﻨﺎدر ﻣﯽ ﺗﻮاند در ﺗﻮﻟﯿﺪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﯾﺰی ﺷﺪه، دﺳﺘﺮﺳﯽ ﺑﻪ ﻓﻨﺎوری نوین برای هوشمندسازی، اﻓﺰاﯾﺶ ...
بیشتر
صنایع کشتیرانی در بنادر به عنوان یکی از صنایع مادرو راهبردی همواره در طول تاریخ ﻧقشﻣﻬﻤﯽ را در مدیریت یهینه کسب و کار ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ کشور دارا و همچنین براﻗﺘﺼﺎد ﮐﺸﻮر نیز ﺗﺎﺛﯿﺮﮔﺬار میباشند. وﺿﻌﯿﺖ آﯾﻨﺪه مدیریت کسب و کار ﺑﻨﺎدر ﻣﯽ ﺗﻮاند در ﺗﻮﻟﯿﺪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﯾﺰی ﺷﺪه، دﺳﺘﺮﺳﯽ ﺑﻪ ﻓﻨﺎوری نوین برای هوشمندسازی، اﻓﺰاﯾﺶ ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴﺎﻧﯽ ﻣﺘﺨﺼﺺ، ﺗﺄﺛﯿﺮ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺳﺎزی ﺑﺮ ﺑﻨﺎدررا ﻣﺸﺎﻫﺪه ﮐرد. بنابراین بنادر باید ﺑﺮای ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﺗﻘﺎﺿﺎﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد و برای ﺗﻮﺳﻌﻪ کسب و کار ﺧﻮد، با توجه به ﺳﻄﺢ ﺗﮑﻨﻮﻟﻮژی و دﯾﮕﺮ ﻋﻮاﻣﻞ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﯾﺰی ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ. در ﺣﻮزه ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ درﯾﺎﯾﯽ ﻧﯿﺰ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﻋﻤﺪه ای در ﻓﻨﺎوری ﮐﺸﺘﯿﺮاﻧﯽ رخ داده اﺳﺖ و روﻧﺪ اﯾﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮات در آﯾﻨﺪه بیشتر ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد، ﮐﻪ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺑﺮ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻓﻨﺎوری و ﺗﺴﻬﯿﻼت ﺑﻨﺪر اﺛﺮ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ دارد. به همین منظور، برای ارتقا صنعت بنادر و کشتیرانی، در این مقاله ابتدا شاخصهای اصلی ارزیابی بنادر سبز و هوشمند از طریق مطالعه کتابخانه ای شناسایی و سپس با استفاده از رویکرد تحلیل تماتیک مصاحبه انجام گرفت و الگوی مفهومی پژوهش ترسیم شد. سپس،الگوی نهایی بدست امده و همینطور تمامی شاخصها در الگوی ترسیمی پژوهش جداگانه با استفاده از استنتاج فازی (FIS) در نرم افزار متلب مورد ارزیابی قرار میگیرد که از آن می توان برای ارزیابی شاخصهای هوشمندی و زیست محیطی در بنادر کشور جهت بررسی مدیریت کسب کار هوشمند برای اولین بار استفاده نمود. در همین راستا بر روی بندر انزلی یکی از بنادر مهم کشور به عنوان یک نمونه واقعی پیاده سازی و نتیجه گیری خواهد شد.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
الناز ولی زاده حمزه کلایی؛ آمنه خدیور؛ فاطمه عباسی
چکیده
بررسیها نشان داده است که بسیاری از سازمانها برای ایجاد دانش و بهبود تصمیمگیری از تحلیل نظرات و محتوای تولید شده توسط کاربران در شبکههای اجتماعی بهرهبرداری کردهاند. در این پژوهش، به تحلیل عملکرد مالی سازمانهای غیرانتفاعی با استفاده از تحلیل نظرات کاربران پرداخته شده است. مجموعه دادهی استفاده شده در این پژوهش شامل 26714 ...
بیشتر
بررسیها نشان داده است که بسیاری از سازمانها برای ایجاد دانش و بهبود تصمیمگیری از تحلیل نظرات و محتوای تولید شده توسط کاربران در شبکههای اجتماعی بهرهبرداری کردهاند. در این پژوهش، به تحلیل عملکرد مالی سازمانهای غیرانتفاعی با استفاده از تحلیل نظرات کاربران پرداخته شده است. مجموعه دادهی استفاده شده در این پژوهش شامل 26714 توییت کاربران از جمعا 23 حساب توییتری در سراسر جهان میباشد و ده سال دادهی مالی شامل سالهای 2010-2020 این سازمانها از 5 سازمان غیرانتفاعی منتخب جمعآوری شده است. نتایج حاصل از روشهای مدلسازی موضوع و تحلیل احساسات به دادههای پانلی تبدیل شدهاند. نتایج مدلسازی موضوعی و تحلیل احساسات به دادههای پنلی تبدیل و با استفاده از روشهای حداقل مربعات معمولی و حداقل مربعات معمولی پویا تحلیل شدهاند. نتایج نشان میدهند که محتوای تولید شده توسط کاربران و عملکرد مالی سازمانهای غیرانتفاعی رابطه معنی داری دارند. در حالی که احساسات مثبت تأثیر معنیداری بر عملکرد مالی این سازمانها ندارند، احساسات منفی و بازتوئیتها تأثیر منفی و علاقمندیها رابطه ی مثبتی با عملکرد مالی را نشان می دهند.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
مجتبی احمدی؛ علیرضا پورابراهیمی؛ لادن ریاضی؛ سیدعبداله امین موسوی
چکیده
در این مقاله، چالشهای اجرای فرآیند حسابرسی فناوری اطلاعات در شبکه بانکی ایران از طریق انجام یک مطالعه موردی در چهار بانک بزرگ ایرانی شناسایی شدهاست. دادهها از طریق انجام 20 مصاحبه با خبرگان هر دو حوزه مدیریت فناوریاطلاعات و حسابرسی فناوری اطلاعات مؤسسات اعتباری مزبور، و بررسی برخی از اسناد داخلی آنها جمعآوری شدهاست. در این ...
بیشتر
در این مقاله، چالشهای اجرای فرآیند حسابرسی فناوری اطلاعات در شبکه بانکی ایران از طریق انجام یک مطالعه موردی در چهار بانک بزرگ ایرانی شناسایی شدهاست. دادهها از طریق انجام 20 مصاحبه با خبرگان هر دو حوزه مدیریت فناوریاطلاعات و حسابرسی فناوری اطلاعات مؤسسات اعتباری مزبور، و بررسی برخی از اسناد داخلی آنها جمعآوری شدهاست. در این پژوهش 20 مورد از چالشها و مشکلات اصلی اجرای فرآیند حسابرسی فناوری اطلاعات شناسایی شد. یافتههای پژوهش نشان داد که "عدم استقلال و وجود منافع مالی مشترک"، "ناتوانی برقراری ارتباط میان واحد حسابرسی فناوری اطلاعات و واحد فناوری اطلاعات"، "سازمان و ساختار اداری نامناسب نهاد تحت حسابرسی"، "فقدان دانش تخصصی فناوری اطلاعات و قابلیتهای ضروری حسابرسی فناوری اطلاعات"، "تجربیات ناکافی و سوابق نامناسب حسابرسان فناوری اطلاعات"، "فقدان دورههای آموزشی معتبر و عدم برخورداری حسابرسان از گواهینامهها و مدارک معتبر بینالمللی حسابرسی فناوری اطلاعات" و "اعتماد به نفس ناکافی حسابرسان"، از اصلیترین چالشهای اجرای فرآیند حسابرسی فناوری اطلاعات بهشمار میرود. شناخت این چالشها ضمن فراهمآوردن زمینه مطالعات آتی در خصوص تدوین چارچوبها و مدلهای پیادهسازی حسابرسی فناوری اطلاعات در بانکها برای پژوهشگران، به مؤسسات اعتباری کمک میکند تا با شناسایی این چالشها، اقدامات موثری جهت اجرای فرآیند حسابرسی فناوری اطلاعات انجام دهند.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
مریم احمدی؛ مهران ضیائیان؛ هاجر سلیمانی زاده
چکیده
امروزه هوشمندسازی و استفاده از فناوریهای صنعت 4.0 به دلیل مزایای مختلفی همچون ردیابی مواد اولیه و محصولات تولید شده، کاهش هزینهها و ... مورد توجه بسیاری از صنایع قرار گرفته است. یکی از مهمترین عوامل در تسهیل استقرار صنعت 4.0، منابع انسانی است. هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش منابع انسانی بر استقرار صنعت 4.0 در صنعت فولاد یزد است. با ...
بیشتر
امروزه هوشمندسازی و استفاده از فناوریهای صنعت 4.0 به دلیل مزایای مختلفی همچون ردیابی مواد اولیه و محصولات تولید شده، کاهش هزینهها و ... مورد توجه بسیاری از صنایع قرار گرفته است. یکی از مهمترین عوامل در تسهیل استقرار صنعت 4.0، منابع انسانی است. هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش منابع انسانی بر استقرار صنعت 4.0 در صنعت فولاد یزد است. با استفاده از ادبیات پژوهش، 13 عامل مرتبط با منابع انسانی اثرگذار بر استقرار صنعت 4.0 شناسایی شده است. در ادامه با استفاده از رویکرد دلفی فازی و انتخاب 17 نفر از اساتید دانشگاهی و مدیران صنعت فولاد یزد با روش نمونهگیری گلوله برفی و نظرخواهی از آنان، سه عامل توانایی یادگیری مستمر، تحلیل داده و هوش تجاری و امنیت و حفظ حریم خصوصی مورد تأیید قرار نگرفتند. همچنین بر اساس خواست نویسندگان پژوهش از خبرگان مرتبط با اضافه کردن عوامل مرتبط بر اثرگذار بر استقرار صنعت 4.0، سه عامل آزادی عمل در انجام کار، زمان کافی برای انجام کار و نوآوری و خلاقیت معرفی شد. در نهایت با استفاده از رویکرد دیماتل فازی روابط علی- معلولی میان عوامل مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که همکاری و تعامل به عنوان مهمترین عامل استقرار صنعت 4.0 در صنعت فولاد یزد است. سودمندی درک شده و جذب نیروی ماهر به عنوان اثرگذارترین عامل و نوآوری و خلاقیت و یادگیری و توانمندسازی به عنوان اثرپذیرترین عوامل بر استقرار صنعت 4.0 شناخته شدهاند.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
پگاه قاسمی غنچه نازی؛ علی آتش سوز
چکیده
اصلاحات فناوری محور با تاکید بر جامعهی دیجیتال (به ویژه در بخش عمومی) در دستور کار بیشترکشورها قرار گرفته است و به عنوان چالش اساسی برای دولتها تبدیل شده است. یکی از مهمترین ابزارهای استراتژیک سازمانها در این زمینه «رهبری دیجیتال» است. هدف اصلی تحقیق حاضر تبیین نقش رهبری دیجیتال و تاثیر آن در ایجاد تحول دیجیتال در سازمان ...
بیشتر
اصلاحات فناوری محور با تاکید بر جامعهی دیجیتال (به ویژه در بخش عمومی) در دستور کار بیشترکشورها قرار گرفته است و به عنوان چالش اساسی برای دولتها تبدیل شده است. یکی از مهمترین ابزارهای استراتژیک سازمانها در این زمینه «رهبری دیجیتال» است. هدف اصلی تحقیق حاضر تبیین نقش رهبری دیجیتال و تاثیر آن در ایجاد تحول دیجیتال در سازمان است. جامعهی آماری این تحقیق شامل خبرگان و کارشناسان ارشد شرکت ارتباطات زیرساخت بوده که به روش قضاوتی انتخاب شدند.. ابتدا ابعاد و عناصر رهبری تحول دیجیتال بررسی گردید و جهت بررسی مؤلفههای رهبری تحول دیجیتال و نیز برای تنظیم سوالات تحقیق و ایجاد یک پروتکل مروری از اصول راهنمای شیائو و واتسون (2017) استفاده شد. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه انجام گرفت. از آزمون کرونباخ برای سنجش پایایی پرسشنامه و از ضریب کندال به عنوان شاخص هماهنگی و توافق استفاده گردید. نتایج نشان داد که ابعاد سازنده مفهوم رهبری تحول دیجیتال تاثیر بسزایی در ایجاد تحول دیجیتال دارد و در این میان تخصص دیجیتال رهبر و اهمیت دادن به تجربه مشتری بیشترین تاثیر را دارد.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
مهرداد مهرکام؛ زکیه نسیمی
چکیده
مالیات، یکی از جنبههای حیاتی توسعه در کشورها است و نقش اساسی در پیشبرد پیشرفت اقتصادی کشورها ایفا میکند. به همین دلیل، کشورهای مختلف جهان برنامهریزیهای جامعی را برای بهبود و تحول نظامهای مالیاتی خود اجرا میکنند. این مطالعه با هدف ارزیابی سبک رهبری مدیران بر تحول دیجیتال در میان مدیران ارشد و میانی سازمان امور مالیاتی کشور ...
بیشتر
مالیات، یکی از جنبههای حیاتی توسعه در کشورها است و نقش اساسی در پیشبرد پیشرفت اقتصادی کشورها ایفا میکند. به همین دلیل، کشورهای مختلف جهان برنامهریزیهای جامعی را برای بهبود و تحول نظامهای مالیاتی خود اجرا میکنند. این مطالعه با هدف ارزیابی سبک رهبری مدیران بر تحول دیجیتال در میان مدیران ارشد و میانی سازمان امور مالیاتی کشور انجام شده است. یک نمونه ی تصادفی شامل 44 نفر از مدیران خبره انتخاب شد. این مطالعه از نرم افزار Smart-PLS برای تحلیل داده ها استفاده کرد و در تابستان 1402 انجام شد. یافته های مطالعه نشان داد که سبک رهبری مدیران و استراتژی تحول دیجیتال بر تحول دیجیتال سازمان مالیاتی تاثیرگذار هستند. به عبارت دیگر مشخص شد که استراتژی تحول دیجیتال به طور قابل توجهی بر رابطه بین سبک رهبری مدیران و تحول دیجیتال نقش واسطه گری دارد نه نقش تعدیلگر.علاوه بر این نتایج نشان داد که سبک رهبری مدیران و استراتژی تحول دیجیتال بیشترین تاثیر را بر تحول دیجیتال دارند. یافته های به دست آمده نشان داده است که فرضیه های پیشنهادی قابل قبول است.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
شیوا سادات قاسمی؛ عباس خمسه؛ سیدجواد ایرانبان
چکیده
در چشمانداز معاصر صنایع فناوری محور، ادغام هوش مصنوعی در رصد فناوری برای تقویت نوآوری و حفظ رقابت ضروری است. هدف این پژوهش، توسعه چارچوبی برای رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی با تمرکز بر شرکتهای فناوری محور است. این پژوهش با رویکرد کیفی به گردآوری دادهها از طریق روش فراترکیب سندلوسکی و بارسو پرداخت. این روش با بررسی نظاممند 28 ...
بیشتر
در چشمانداز معاصر صنایع فناوری محور، ادغام هوش مصنوعی در رصد فناوری برای تقویت نوآوری و حفظ رقابت ضروری است. هدف این پژوهش، توسعه چارچوبی برای رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی با تمرکز بر شرکتهای فناوری محور است. این پژوهش با رویکرد کیفی به گردآوری دادهها از طریق روش فراترکیب سندلوسکی و بارسو پرداخت. این روش با بررسی نظاممند 28 مقاله مرتبط با هدف پژوهش از بین 253 مقاله اولیه انجام شد. مقالههای نهایی براساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب شدند. روایی پژوهش برطبق معیارها، برگزاری جلسات با اعضای تیم پژوهش، استفاده از کارشناس و ممیزی کل فرایند برای اجماع نظری تأیید شد و پایایی نیز از طریق برنامه مهارتهای ارزیابی انتقادی مشخص شد. چارچوب رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی در شرکتهای فناوری محوردر پنج بعد ترسیم شده است: ابزارهای رصد فناوری، چرخه عمر فناوری، محیط شرکت، رویکرد شرکت در مواجهه با محیط، و ظرفیت جذب شرکت. یافتهها بر نقش محوری ابزارهای رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی تأکید میکنند، پویاییهای ظریف چرخه عمر فناوری را روشن میکنند، جنبههای چندوجهی محیط شرکت را آشکار میسازند، رویکردهای استراتژیک در مواجهه با چشمانداز فناوری درحال تحول را ترسیم میکنند، و بر ضرورت ظرفیت جذب برای استفاده موثر از فناوریهای هوش مصنوعی تأکید میکنند. این پژوهش با ارائه بینشهای عملی و راهنمایی استراتژیک، شرکتهای فناوری محور را با پایهای قوی برای پیمایش در تقاطع پیچیده هوش مصنوعی و رصد فناوری مجهز میکند، درنتیجه رشد پایدار، افزایش مزیت رقابتی و نوآوری پایدار را تسریع میکند.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
پیمان غفاری آشتیانی؛ مریم غیاث آبادی فراهانی
چکیده
پژوهش حاضر به شناسایی عوامل موثر بر مدیریت و ساماندهی کسب و کارهای مبتنی بر تجارت الکترونیک از طریق رویکرد فراترکیب پرداخته است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث ماهیت، کیفی با رویکرد اکتشافی است. جامعه پژوهش، مقالات در زمینه مدیریت و ساماندهی تجارت و کسب و کار الکترونیک به صورت مشترک یا مجزا است. روش جمع آوری اطلاعات روش اسنادی- کتابخانه ...
بیشتر
پژوهش حاضر به شناسایی عوامل موثر بر مدیریت و ساماندهی کسب و کارهای مبتنی بر تجارت الکترونیک از طریق رویکرد فراترکیب پرداخته است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث ماهیت، کیفی با رویکرد اکتشافی است. جامعه پژوهش، مقالات در زمینه مدیریت و ساماندهی تجارت و کسب و کار الکترونیک به صورت مشترک یا مجزا است. روش جمع آوری اطلاعات روش اسنادی- کتابخانه ای با بهره وری از روش فراترکیب و روش نمونه گیری نیز بر اساس معیارهای ورود و خروج در روش پریزما انتخاب گردیده است. در راستای پاسخ به سوالات پژوهش، 96 مقاله مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت که منجر به استخراج 15 مقوله و 95 کدمعنادار شده است. در پایان نتایج حاکی از آن است که مدیریت کسب و کارهای مبتنی بر تجارت الکترونیک دربردارنده مولفههای فروش آنلاین، بازاریابی دیجیتال، تأمین کنندگان، رهبری، محصول یا خدمات، منابع انسانی، فرهنگ سازمانی، مشتری، بازار و ساختار سازمانی است. همچنین ساماندهی کسب و کارهای مبتنی بر تجارت الکترونیک شامل بعد فنی، سازمانی، محیطی، اقتصادی و بعد مالی میباشد.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
فهیمه ماه آورپور؛ داود فیض؛ مرتضی ملکی مین باش رزگاه
چکیده
فناوری واقعیت افزوده (AR) یک موضوع در حال ظهور برای مدیران در رشته_های مختلف است در حالی که ادبیات فناوری واقعیت افزوده در حال رشد است، هیچ تجزیه و تحلیل جامع از فناوری واقعیت افزوده در تحول بازاریابی وجود ندارد هدف این تحقیق پر کردن شکاف دانش با ارائه یک مرور کلی کتاب شناسی چند وجهی از ادبیات فناوری واقعیت افزوده در بازاریابی و آشکار ...
بیشتر
فناوری واقعیت افزوده (AR) یک موضوع در حال ظهور برای مدیران در رشته_های مختلف است در حالی که ادبیات فناوری واقعیت افزوده در حال رشد است، هیچ تجزیه و تحلیل جامع از فناوری واقعیت افزوده در تحول بازاریابی وجود ندارد هدف این تحقیق پر کردن شکاف دانش با ارائه یک مرور کلی کتاب شناسی چند وجهی از ادبیات فناوری واقعیت افزوده در بازاریابی و آشکار کردن روند ، زمینههای تمرکز و پایه_های فکری آن است. این مطالعه بر اساس 496 مقاله منتشر شده در Web of Science در سال_های 1996 و 2023 است. بر اساس یافته_ها ، این مفهوم عمدتا حول هفت حوزه اصلی می باشد: تعامل بین انسان و ماشین در آینده دیجیتال مارکتینگ و متاورس ، تبلیغات و پاسخ مشتری در خرید آنلاین ، چالشهای بازاریابی در صنعت 4و فنارویهای نوین ، تأثیر فناوری مجازی بر وفاداری مشتری در خرده فروشی، پذیرش فناوری برنیات رفتاری افراد درگردشگری ، بازاریابی فناوری واقعیت افزوده در فرآیند تصمیمگیری خریداران و برند و در نهایت غنای رسانههای اجتماعی در تجارت الکترونیک در زمان کرونا. در حالی که اولویتها و موضوعات تحقیقاتی در طول زمان تکامل یافته_اند ، مفاهیم کلیدی مانند تجربه خرید، رفتار خریدار، تصمیم_گیری خرید، پذیرش فناوری تکرار شده است. سه مکتب تأثیرگذار واقعیت افزوده در بازاریابی با نظریه یکپارچه، نظریه رفتار برنامه ریزی شده و نظریه ارزیابی شناختی مرتبط هستند که پایههای فکری این رشته را شکل داده_اند اما معتقدیم که تنوع بیشتری از زمینه_ها برای بررسی و توصیف فناوری واقعیت افزوده در تحول بازاریابی مورد نیاز است.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
مریم نورائی آباده؛ سهیلا زرین جوی الوار؛ ثریا بختیاری بستاکی
چکیده
شکستهای آبشاری یکی از مهمترین چالشها و مخاطرات کسبوکارهای ابری است که می-تواند بهطور زنجیروار به بخشهای دیگر سیستم آسیب برساند و منجر به فروپاشی کل سیستم شود. هدف این پژوهش بررسی عوامل مختلف مرتبط با شکستهای آبشاری در مدلهای کسبوکار ابری و معرفی رویکردهای مناسب برای ...
بیشتر
شکستهای آبشاری یکی از مهمترین چالشها و مخاطرات کسبوکارهای ابری است که می-تواند بهطور زنجیروار به بخشهای دیگر سیستم آسیب برساند و منجر به فروپاشی کل سیستم شود. هدف این پژوهش بررسی عوامل مختلف مرتبط با شکستهای آبشاری در مدلهای کسبوکار ابری و معرفی رویکردهای مناسب برای پیشبینی، جلوگیری و مدیریت این نوع شکستها است. در این پژوهش، از روش مرور ادبیات با استفاده از پردازش زبان طبیعی برای جمعآوری اطلاعات و تحلیل موضوع استفاده شده است. منابع مورد استفاده شامل مقالات علمی معتبر درزمینه فناوری اطلاعات و کسبوکار از سال 2015 تا 2024 از دیتاستهای IEEE Xplore، Google Scholar و arXiv بود که 23 مقاله با روشهای پردازش زبان طبیعی مورد بررسی قرار گرفت. استفاده از تکنیکهای پیشرفته NLP، امکان ارزیابی دقیقتر و تحلیل عمیقتر عوامل مرتبط با شکستهای آبشاری را فراهم میکند. همچنین، ریشهیابی خطاها و تدوین نقشه راه عملی برای مدیریت بهتر آن ها، به کسبوکارها امکان میدهد تا بهبود و بهرهوری در محیط ابری خود را تسهیل کرده و مسیری پایدارتر را در پیش گیرند. این مراحل نهتنها به افزایش کیفیت و کارایی خدمات ابری کمک میکنند، بلکه هزینهها و زمان مورد نیاز برای رفع مشکلات را نیز بهشدت کاهش میدهند. عوامل مختلف مرتبط با شکستهای آبشاری در مدلهای کسبوکار ابری بهطور مفصل بررسی شده است. این عوامل شامل مشکلات فنی، مشکلات مدیریتی و مشکلات بازاریابی است. همچنین، رویکردهای مختلف برای پیشبینی، جلوگیری و مدیریت این نوع شکستها معرفی شده است.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
محمداکبر شیخ زاده؛ محمدتقی تقوی فرد؛ ایمان رئیسی ,وانانی؛ جهانیار بامداد صوفی
چکیده
تأمین مالی جمعی راهکاری اثربخش برای دستیابی به هدفهای غیرانتفاعی مؤسسات خیریه است که با بهکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات قابلگسترش است. این مطالعه باهدف ارائه مدل قصد اهدای آنلاین جهت تأمین مالی جمعی مؤسسات خیریه در ایران انجام شد. پژوهش حاضر ازنظر هدف یک پژوهش کاربردی-توسعهای است و از منظر شیوه گردآوری دادهها یک پژوهش ...
بیشتر
تأمین مالی جمعی راهکاری اثربخش برای دستیابی به هدفهای غیرانتفاعی مؤسسات خیریه است که با بهکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات قابلگسترش است. این مطالعه باهدف ارائه مدل قصد اهدای آنلاین جهت تأمین مالی جمعی مؤسسات خیریه در ایران انجام شد. پژوهش حاضر ازنظر هدف یک پژوهش کاربردی-توسعهای است و از منظر شیوه گردآوری دادهها یک پژوهش پیمایشی مقطعی محسوب میشود. جامعه مشارکتکنندگان در بخش کیفی شامل مدیران مؤسسات خیریه و اساتید دانشگاهی است. نمونهگیری با روش هدفمند انجام و با 10 مصاحبه اشباع نظری حاصل شد. در بخش کمی نیز از دیدگاه 357 نفر از خیرین و نیکوکاران استفاده شد. ابزار جمعآوری دادهها، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته میباشد. برای تجزیهوتحلیل دادههای گردآوریشده از روش تحلیل کیفی مضمون و حداقل مربعات جزئی استفاده شد. یافتههای پژوهشی نشان داد شرایط تسهیلکننده زیرساخت فنی، کیفیت و شفافیت اطلاعات وبسایت و امنیت سایت و اپلیکیشن و حفظ حریم خصوصی بر ریسک ادراکشده تأثیر میگذارند. ریسک ادراکشده بر انتظار تلاش و لذت کمک به دیگران اثر گذاشته و به انتظار عملکرد و تأثیر اجتماعی منجر میشوند. درنهایت از طریق اعتماد قصد اهدای آنلاین تقویت میشود.\
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
وحید خاشعی ورنامخواستی؛ مهدی ابراهیمی؛ شهرام خلیل نژاد؛ فاطمه مطهری نژاد
چکیده
امروزه دیجیتالی شدن برای تمامی نهادها و بازارهای پولی و مالی یک الزام محسوب میشود و صنعت بانکداری نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ اما مهاجرت به سمت بانکداری دیجیتال برای بانکها کار آسانی نیست و انقلاب دیجیتال به یک چالش اساسی برای این صنعت تبدیل شده است. بانکها برای پایدار نگهداشتن کسبوکار خود نیازمند راهاندازی پلتفرمهای ...
بیشتر
امروزه دیجیتالی شدن برای تمامی نهادها و بازارهای پولی و مالی یک الزام محسوب میشود و صنعت بانکداری نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ اما مهاجرت به سمت بانکداری دیجیتال برای بانکها کار آسانی نیست و انقلاب دیجیتال به یک چالش اساسی برای این صنعت تبدیل شده است. بانکها برای پایدار نگهداشتن کسبوکار خود نیازمند راهاندازی پلتفرمهای دیجیتال و ایجاد اکوسیستمهای قوی در اطراف آنها دارند که توانایی تکامل و سازگاری با چالشهای ناشی از فضای آشفته و نامطمئنی که سازمانها در آن فعالیت میکنند و افزایش ناکارآمدیهای داخلی را داشته باشند. لذا پژوهش حاضر باهدف مدلسازی مکانیزمهای مولد تکامل اکوسیستم بانکداری دیجیتال ایران انجام شده است. برای این منظور از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. برای جمعآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته با بهرهگیری از نظرات خبرگان حوزه بانکداری دیجیتال استفاده شده است. تجزیهوتحلیل متن مصاحبههای انجامشده منتج به شناسایی 674 مضمون، 181 کد، 59 زیرمقوله و 20 مقوله گردید. نتایج پژوهش نشان میدهد عواملی بیرونی (شامل: حملات سایبری، موانع سیاسی و حاکمیتی، پیشرفت روزافزون فناوری ارتباطات و اطلاعات، تغییرات در محیط رقابتی و تضاد رابطه سرمایهگذاری در حوزه مالی و بانکی) و عوامل درونی (شامل: نداشتن زیرساخت امنیتی قوی در شبکه و ضعف در امنیت، ضعف در سرمایه انسانی دیجیتال، تغییر نیازها و خواستههای بازیگران، ضعف در مدل کسبوکار سنتی، عدم وجود چشمانداز مدیریتی به رشد بانکداری دیجیتال و الزامات نظارتی و قانونی) محرک هم-تکاملی عناصر اکوسیستم پلتفرم بانکداری دیجیتال است که با فعال شدن مکانیزمهای مولد تقویتکننده و تحولآفرین رخ میدهد. پیامدهای تکامل اکوسیستم بانکداری دیجیتال را میتوان در سه سطح کاربران، مالک و اجتماع طبقهبندی نمود.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
وحیده علیپور؛ محمدرضا سعدی؛ عاطفه مهری بازقلعه
چکیده
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تعامل با برند از طریق رسانههای اجتماعی بر وفاداری به برند از طریق ارزش ویژه برند انجام شد. پژوهش از حیث هدف کاربردی و بر مبنای روش، یک تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل مشتریان سه برند ایرانی مای، سینره و کالیستا است. حجم جامعه نامحدود در نظر گرفته شده و برای تعیین حجم نمونه از ...
بیشتر
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تعامل با برند از طریق رسانههای اجتماعی بر وفاداری به برند از طریق ارزش ویژه برند انجام شد. پژوهش از حیث هدف کاربردی و بر مبنای روش، یک تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل مشتریان سه برند ایرانی مای، سینره و کالیستا است. حجم جامعه نامحدود در نظر گرفته شده و برای تعیین حجم نمونه از ابزارG-POWER استفاده شد و حجم نمونه آماری 199 نفر محاسبه گردید. روش نمونهگیری تصادفی ساده برای جمعآوری دادهها انتخاب شد و گردآوری دادههای مورد نیاز در این پژوهش با استفاده از پرسشنامه استاندارد بومیسازی شده انجام گرفت. بهمنظور تایید روایی محتوایی از CVI و CVR و پانل خبرگان استفاده شد. بهمنظور تعیین میزان پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و پایایی همگون استفاده گردید. بهدلیل این-که دادهها، از مدلسازی نرمال تبعیت نمیکنند؛ بنابراین برای آزمون فرضیات و تحلیل مسیر از مدل معادلات ساختاری و روش حداقل مربعات جزیی و از نرم افزار PLS استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که تعامل مشتری با برند از طریق رسانههای اجتماعی میتواند بر وفاداری به برند تأثیر مثبت بگذارد. همچنین ارزش ویژه برند عامل میانجی مثبتی در رابطه میان تعامل با برند و وفاداری به برند بود. از بین سه مسیر شناختی، عاطفی و رفتاری، مسیر رفتاری با ضریب مسیر 630/0 مسیر برتر در تاثیرگذاری تعامل مشتری با برند بر وفاداری به برند میباشد.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
کامران فیضی؛ هرمز مهرانی؛ حسین وظیفه دوست؛ احسان ساده
چکیده
هدف پژوهش شناسایی مؤلفهها و ابعاد اصلی بازاریابی محتوایی دیجیتال با توجه به شرایط کشور ایران و ارائه مدل با استفاده از روش کیفی مبتنی بر راهبرد گرندد تئوری است. دادهها از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با خبرگان که شامل اساتید دانشگاه در حوزه بازاریابی محتوایی دیجیتال و مدیران و فعالان آژانسهای تبلیغات و بازاریابی دیجیتال ...
بیشتر
هدف پژوهش شناسایی مؤلفهها و ابعاد اصلی بازاریابی محتوایی دیجیتال با توجه به شرایط کشور ایران و ارائه مدل با استفاده از روش کیفی مبتنی بر راهبرد گرندد تئوری است. دادهها از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با خبرگان که شامل اساتید دانشگاه در حوزه بازاریابی محتوایی دیجیتال و مدیران و فعالان آژانسهای تبلیغات و بازاریابی دیجیتال بودند گردآوری شد. با استفاده از نمونهگیری هدفمند و پس از انجام 15 مصاحبه عمیق، اشباع نظری حاصل گردید. پس از پیادهسازی و تحلیل مصاحبهها و کدگذاری باز، محوری و انتخابی، نتایج نشان داد که بازاریابی محتوایی دیجیتال توسط شرایط علی (توسعه اینترنت، سهولت استفاده، محبوبیت فضای مجازی، سهولت ارتباط با مشتری، ویژگیهای شبکه مجازی، جذابیت بازاریابی محتواییدیجیتال، تغییر رفتار مشتریان، تغییر ساختارهای جاری)، دلایل زمینهای (ویژگیهای فردی، ویژگیهای اجتماعی)، عوامل مداخلهگر (محدودیتهای فنی، افزایش رقبا، عدم دسترسی، ناآگاهی، شدت شیوع کووید 19)، مقوله محوری (بازاریابی محتوایی دیجیتال)، راهبردها (لذتبخش نمودن، افزایش مشارکت، ارائه خدمات متنوع به کاربران، استفاده از انواع روشهای افزایش مخاطب، تبادل اطلاعات، بهبود زیرساخت، سبک مخاطب پسند، مشتریمداری) و پیامدهای (گسترش بازار، افزایش سودآوری، بسترسازی برای ایجاد برند) تحقق مییابد. نتایج حاکی از آن است که مدل پژوهش از سطح قابل قبولی برخوردار میباشد
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
حسین رحیمی کلور؛ رحیم محمدخانی
چکیده
دنیای دیجیتال فرصتهای متعددی را برای بازاریابان فراهم میکند تا به مشتری دسترسی پیدا کنند. بااینحال، در دنیای پرسرعت، یافتن راههای جدید و نوآورانه برای تبلیغات و فروش محصولات و خدمات بسیار مهم است. با توجه به پیشرفت هوش مصنوعی و توسعه آن در حوزه تبلیغات و فروش، متخصصان در حال حاضر ابزارهایی برای بازتعریف کامل درک فعلی از برندسازی، ...
بیشتر
دنیای دیجیتال فرصتهای متعددی را برای بازاریابان فراهم میکند تا به مشتری دسترسی پیدا کنند. بااینحال، در دنیای پرسرعت، یافتن راههای جدید و نوآورانه برای تبلیغات و فروش محصولات و خدمات بسیار مهم است. با توجه به پیشرفت هوش مصنوعی و توسعه آن در حوزه تبلیغات و فروش، متخصصان در حال حاضر ابزارهایی برای بازتعریف کامل درک فعلی از برندسازی، بازاریابی، تبلیغات و فروش دارند. محبوبیت روزافزون اینترنت و افزایش استفاده از دستگاههای تلفن همراه، حجم عظیمی از دادهها را برای مصرفکنندگان تولید میکند که سیستمهای مبتنی بر هوش مصنوعی را تغذیه میکنند. این پژوهش از نوع پژوهشهای آمیخته با رویکرد کیفی و کمی است که ازنظر هدف، کاربردی و ازلحاظ نحـوه گـردآوری داده، از نوع مطالعات توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، مدیران و کارشناسان متخصص در حوزه بازاریابی دیجیتال و IT در حوزه تبلیغات و فروش، بودند که با استفاده از روش نمونهگیری گلوله برفی انتخاب شدند. در بخش کیفی ابزار گردآوری اطلاعات، بررسی کتابخانهای و مقالات، مصاحبه و در بخش کمـی پرسشنامه بود. در بخش کیفی روش تحلیل دادهها، با استفاده از تحلیل تم که با نرمافزار MAXQDA و بـا استفاده از روش کدگذاری تدوین شد و در بخش کمی، روش تحلیل بر مبنای آزمون همبستگی کندال بود. مطابق با نتایج پژوهش، 7 تم اصلی، 22 تم فرعی و 44 کد کشف شدند که شامل پیامدهای کاربرد هوش مصنوعی و یادگیری ماشین در تبلیغات و فروش بودند.
رویکردهای مدیریتی در حوزه کسب وکار هوشمند
قاسم زارعی؛ رحیم محمدخانی
چکیده
همگرایی فناوری اطلاعات، رسانهها و ارتباطات، رفتار مصرفکننده را ازنظر جستجو، به دست آوردن، پردازش و پاسخ به اطلاعات یا خدمات شرکت تغییر داده است. توانایی یک شرکت در برنامهریزی، پیادهسازی و مدیریت بازاریابی دیجیتال برای افزایش رقابتپذیری آن در چشم مصرفکنندگان، قابلیت بازاریابی دیجیتال نامیده میشود. هدف از این پژوهش طراحی ...
بیشتر
همگرایی فناوری اطلاعات، رسانهها و ارتباطات، رفتار مصرفکننده را ازنظر جستجو، به دست آوردن، پردازش و پاسخ به اطلاعات یا خدمات شرکت تغییر داده است. توانایی یک شرکت در برنامهریزی، پیادهسازی و مدیریت بازاریابی دیجیتال برای افزایش رقابتپذیری آن در چشم مصرفکنندگان، قابلیت بازاریابی دیجیتال نامیده میشود. هدف از این پژوهش طراحی مدل ارتقا قابلیتهای بازاریابی با تأکید بر شاخصهای استفاده از بازاریابی دیجیتال در شرکتهای صنعتی است. این پژوهش از نوع پژوهشهای آمیخته با رویکرد کیفی و کمی است که ازنظر هدف، کاربردی و ازلحاظ نحـوه گـردآوری داده، از نوع مطالعات پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، مدیران و خبرگان در زمینه بازاریابی دیجیتال شرکتهای صنعتی و اساتید دانشـگاهی بودند که با استفاده از روش نمونهگیری گلوله برفی انتخاب شدند. در بخش کیفی ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه و در بخش کمـی پرسشنامه بود که برای شناسایی مقولهها، از مصاحبه نیمه ساختاریافته و از پرسشنامه بهمنظور اعتباریابی الگو اسـتفاده شـد. در بخش کیفی روش تحلیل دادهها، رویکرد نظریه داده بنیاد با روش استراوس و کوربین بود که با استفاده از نرمافزار MAXQDA و بـا استفاده از روش کدگذاری تدوین شد و در بخش کمی، روش تحلیل بر مبنای آزمون همبستگی کندال بود. بهمنظور بررسی روایی پژوهش بخش کیفی، از مدل کرسول به همراه روایی محتوایی و پایایی درون کدگذار و میان کدگـذار و در بخـش کمـی بهمنظور آزمون روایی پژوهش از روایـی اعتبار محتوا و باز آزمون بهره گرفته شد